گرگ درلباس میش

گرگی درلباس میش

نتیجه تصویری برای گرگی در لباس میش

روزی روزگاری یک گرگ بدجنس برای پیدا کردن غذا دچار مشکل شد. چون گله ای که  برای چرا به آن کوه و چمنزار می آمد یک چوپان دلسوز و یک سگ دقیق داشت. آنها مواظب هر اتفاقی در گله بودند.

گرگ گرفتار شده بود و نمی دانست چکار بکند تا اینکه یک روز اتفاق عجیبی افتاد. او یک پوست گوسفند را پیدا کرد. گرگ آنرا برداشت و بسرعت فرار کرد.

روز بعد گرگ با دقت پوست را روی خودش انداخت و خودش را به شکل یک گوسفند درآورد و هنگامیکه گله در صحرا مشغول چرا بود به میان آنها رفت.

گوسفندها متوجه وجود گرگ نشدند. یکی از بره ها به کنار او آمد گرگ ناقلا به او گفت: کمی آنطرفتر علفهای خوشمزه تری وجود دارد و بره بیچاره به دنبال گرگ از گله دور شد. خلاصه آن روز گرگ بدجنس توانست شکار خوبی را پیدا کند.

تا مدتها گرگ به گله می آمد و به روشهای مختلف گوسفندان را فریب می داد. و گوسفندها هم فریب ظاهر گرگ را می خوردند و حرفهای او را قبول می کردند.

این ماجرا مدتها ادامه پیدا کرد. البته چوپان و سگ گله بعد از مدتها توانستند به علت ناپدید شدن گوسفندها پی ببرند و گرگ بدجنس را حسابی ادب کنند. ولی...ولی حیف که یک عده گوسفند ساده گول گرگ را خورده بودند و دیگه در میان گله نبودند.

نتیجه تصویری برای گرگی در لباس میش

مرا از مرگ باکی نیست از سختیش می ترسم

زمی خـوردن ندارم ترس از مستیش می ترسم

ندارم بیمی از دشـمن ز دست دوست می نالــم

ندارم شـکوه از بیگانـگان از خـویش می ترسم

نمی ترسم من از شــیر و پلنگ و حملـه گرگان

از آن گرگی کـه می پوشد لباس میش می ترسم

اگر عقــرب زند نیشـم نـدارم نوشی از دنبـــال

از آن نوشی که باشد در پیش صدنیش می ترسم

مرا با خانقاه و خرقـــــه درویش کـاری نیست

ولـی از نـا مسلمانـان نــــا درویـــش می ترسم

ز هــر گندم نمای جـــو فروشی دارم اندیشـــه

ز بدخـواهان در ظاهـــر ارادت کیش می ترسم

نمی ترسم من از ظلم و ندارم وحشت از ظالم

ز آه خـانمان ســــوز دلی دل ریــــش می ترسم

من ژولیده را کاری بـــه کار خلق عــالم نیست

ولیکن از زبان خـویش بیش از پیش می ترسم

من از عقرب نمیترسم ولی از نیش میترسم
ندارم شکوه از بیگانگان از خویش میترسم
ندارم وحشتی ازیوز ببر

من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم
از آن گرگی که می پوشد لباس میش می ترسم
هراسم جنگ بین شعله و کبریت و هیزم نیست
من از سوزاندن اندیشه در آتیش می ترسم
تنم آزاد، اما اعتقادم سست بنیاد است
من از شلاق افکار تهی بر خویش می ترسم
کلام آخر این شعر یک جمله و دیگر هیج
که هم از نیش و میش وهم از خویش میترسم

چه به خود می بالید گرگ

 

 

وقتی مرا در چنگ داشت

 

گمان میکرد آگاه نیستم از ذات او

 

نمیدانست از بی کسی به او پناه آوردم...

 

************************************************

 

بهم گفتن آهسته برو آهسته بیا که گربه شاخت نزنه! سگه چماقت نزنه!

 

ولی امان از گرگ که نه شاخ داشت نه چماق!

 

اما چنان در آغوشش نفسم بریده شد که دیگر با هیچ چیز دوخته نشد

 

************************************************

 

گیرم تمام دنیا را گرگ فرا گرفته باشد

 

گیرم همه گرگ صفت شده باشند! نه!

 

ما که هنوز گرگ نشده ایم مگه نه؟

 

گیرم جواب خوبی، بدی باشد

 

گیرم که خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند

 

اما ما که نادان نیستیم! مگه نه؟

 

گیرم تمام میش ها گرگ از آب در بیایند

 

گیرم گرگی صدایش را نازک کند، دستهایش را آردی

 

گیرم دوستی با گرگ عجیب باشد، باور نکردنی باشد

 

اما من

 

گیر این گیرها نیستم

 

من گیر دوست داشتنم

 

گیر بنی آدم، همان ها که اعضای یک پیکرند

 

فقط نفسی مانده است

 

آن هم تقدیم گرگ ها

 

قطعش کنند

 

************************************************

 

سلامتی اونی که نه گرگ بود نه باران دیده...

 

سلامتی اونی که از بس گرگ دید باران شد...

 

ژولیده نیشاپوری

18 نظر

  1. ابراهیم انگشتربدستابراهیم انگشتربدستsays:

    متن نظر ...سلام دوست خوبم حالت چطوره؟...راستی بعد از یکماه با مطالب و پستهای جدید برگشتم بیا به پروفایلم لایک شما یک دنیا ارزش داره...از الان دعوتی

  2. قادری ایرجقادری ایرجsays:

    متن نظر ...من از عقرب نمیترسم ولی از نیش میترسم ندارم شکوه از بیگانگان از خویش میترسم ندارم وحشتی ازیوز ببر وحمله شیران از ان گرگی که میپوشد لباس میش میترسم مرا با خانقاه وخرقه ودرویش کاری نیست ولی از ان مسلمانان نا درویش میترسم خیلی دوست داشتم عشقم....

  3. غلام غلام says:

    متن نظر ...منافق گرگی است در لباس میش... منافق کیست؟ از کجا منافق را باید شناخت؟ ایا منافق ظاهری مشخص دارد؟ منافق در همه جا پیدا میشود.... در شهر... در تلویزیون.... پشت میز.... وحتی در "فضای مجازی"... خیانت به کشور ، آرمان ها ،ارزش ها ، به دین ، و مهمتر از همه به"مذهب.. اما :اللهُ خیرُ الماکرین....(خدابهترین مکرکننده است)

  4. بیتابیتاsays:

    متن نظر ...اخه چطور توی فضای مجازی یه نفر رو میتونید بشناسید که بعد اینقدر بهش اعتماد میکنید و وقتی میره میگین بهم خیانت کرد... اخه خواهر محترم،برادر عزیز!اینجا دنیای مجازیه...

  5. خسروخسروsays:

    متن نظر ...اخه چطور توی فضای مجازی یه نفر رو میتونید اشک چشم@@رزیـتــا@@ : خوشحال میشم توی گروه @@@(""عشق بدون ســــــــــــــــــــــــــــــــانسور"")@@@ عضو بشید...توی لیست گروه هام اولین گروهه...

  6. مریممریمsays:

    متن نظر ... خیلی زیبابود

  7. علی علی says:

    متن نظر ...راههای مقابله برگرگها مبارزه است

  8. یاسینیاسینsays:

    متن نظر .بنده ای که در بند نباشد چیست؟ جز آنکه در بند است؟ اشتباه محض است اینکه سر شوق بندگی نکنی و به غیر صحبت بری! سایش این قلب چگونه فرسایش نشود جز با نگاهِ نگرانِ خالقش؟ اما آنگاه که قلمش از نگاشتنِ بلندای نظرش دور افتاد، بر خلق گروید، گوش به سنگینی حرفهایی می سپارد، حیف که اندازه ات این نبود و این شدی!!

  9. پاییزپاییزsays:

    متن نظر ... آنچه خالق در نظرش هست کمال است و نه غربت! غربت اگر در مسیر رشد توست اسارت نیست، اسارت آن است که بیهوده کلام، به غیر گویی! حال آنکه از کودکی ات نامه جز برای خدایت ننوشته ای! این خالق است که نظر از تو بر نَگَرداند. و یاد آور شد از همه بیشتر نجوای تو را دوست دارد!

  10. بهنامبهنامsays:

    متن نظر ...و تو ، از سنگ ریزه های لب رودخانه نیز حتی ، سوای هر نقاب ، چل چراغی خواستی... چرا که من در نگاه تو ، گرگی بودم ، در لباس گرگ اما من در حقیقت ، تنها میشی بودم ، در لباس میش شعله ای بودم ، که در آتش خودساخته اش میسوخت چشمی بودم ، که از دیده ی خود شرم سار برگی بودم ، که از افتادنش بیزار... و اما اکنون ، چه در انتهای اعماق تابوت باشم چه در جشن بی کسی باغ غرور من دیگر آن ابلهم که دوست داشت احمقانه باشد ، تا که یک احمق باشد... من دیگر آنی هستم که از کباب خام میش هر گرگی به جا می گذارد تا بلکه کرکس ها کف دستش را به حق آلوده کنند... نه ، نه من دیگر تنها آنی هستم که گرگ پس از ساعتی خود را با رها کردن من از دلپیچه رها می کند...

  11. غلامحسین امینیغلامحسین امینیsays:

    متن نظر ...خیلی عالی

  12. مظفرمظفرsays:

    متن نظر ... پسندیدم لایک

  13. اسلاماسلامsays:

    متن نظر ...لایک خیلی زیبا

  14. لیدا نسترنلیدا نسترنsays:

    متن نظر ...سلام آقای قاسمی بسیارزیباودمست داشتنی بودمرسی

  15. ناشناسناشناسsays:

    متن نظر ... من ازاندیشه دراتش می ترسم

  16. KatriceKatricesays:

    Excellent blog here! Also your web site loads up fast! What host are you using? Can I get your affiliate link to your host? I wish my website loaded up as fast as yours lol

  17. FreyaFreyasays:

    Hello! I realize this is kind of off-topic but I had to ask. Does operating a well-established blog like yours require a large amount of work? I am brand new to running a blog but I do write in my diary every day. I'd like to start a blog so I can easily share my own experience and feelings online. Please let me know if you have any kind of ideas or tips for brand new aspiring blog owners. Thankyou!

  18. AntoinetteAntoinettesays:

    Your way of telling all in this article is truly good, every one can without difficulty understand it, Thanks a lot.