ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ، ﺷﺎﻧﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ؟
ﺩﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﺍﺳﯿﺮﻡ ، ﺩﺍﻧﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ؟
ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺩﻭﺭ ﺗﻮ ﻣﯽﮔﺮﺩﻡ ، ﺑﺴﻮﺯﺍﻥ ﻋﺸﻖ ﮐﻦ
ﺍﯼ ﮐﻪ ﺷﺎﻋﺮ ﺳﻮﺧﺘﯽ ، ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ؟
ﻣُﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺑﺲ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﮔﺸﺘﻢ ﯾﮑﯽ ﻋﺎﻗﻞ ﻧﺒﻮﺩ
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ؟
ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﺁﻭﺍﺭﻩ ﺷﻮ ﺍﺯ ﭼﺎﺭﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺩﺭﺁ !
ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﻦ ﻗﺼﺮ ﺩﺍﺭﯼ ، ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ؟
ﺧُﺮﺩ ﮐﻦ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﻌﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻦ
ﺷﺮﺡ ﺍﯾﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ؟
ﺷﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﯾﮏ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﺭ ﻣﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ
ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ ﭘﺲ ﺷﺎﻧﻪ ﯼ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ؟
آیین تفأل به حافظ؛ زدهام فالی و فریاد رسی میآید
در این که اولین بار از چه زمانی تفأل به حافظ رسم شد و زمان و نحوه فال گرفتن، روایتهای متفاوتی وجود دارد.به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه فارس، "ادوارد براون" در جلد سوم کتاب "تاریخ ادبیات ایران" اشاره میکند که پس از فوت حافظ، عده ای بر آن میشوند تا با تکفیر او، از دفن پیکر لسان الغیب در گورستان ممانعت کنند و سرانجام نظر جمع بر این قرار میگیرد تا با تفأل از کلام خود حافظ کمک بگیرند.
براون در کتاب خود آورده است: این گروه پس از آن تمامی غزلهای حافظ را نوشته و در سبدی ریخته و از کودکی میخواهند تا یکی را برگزیند و با کمال تعجب، پاسخی باورنکردنی و شگفت آور از حافظ میشنوند که بیتی از آن غزل این است:قدم دریغ مدار از جنازه حافظ / که گر چه غرق گناهست، میرود به بهشت..... و این را سرآغاز تفأل زدن به حضرتش میداند.“شاپور پساوند" شاعر شیرازی در زمینه تفأل به حضرت حافظ، در گفتوگو با ایسنا، منطقه فارس، گفت: شاید مردم مغرب زمین به پدیدهای به نام فال گرفتن مثل ما شرقیها انسی تا این حد نداشته باشند، اما در شبه قاره هند، عثمانی و کشورهای همسایه شمال، این عقیده طبیعی است تا آن جا که سر دیوان شاعران دیگری نظیر بیدل هم در آورده است. الهام گرفتن از شعر حافظ و مصلحت جویی از او هم از همین موارد است که این مردم را به سوی خواجه بیش از سایر شاعران جذب کرده است.پساوند افزود: انسانها هرگاه دتنگنایی گرفتار میشوند برای رهایی از آن از هر وسیله ای استفاده میکنند، به ویژه در اموری که به نوعی قضا و قدری باشد و این به زمان حال و قوم ملتی خاص هم منحصر نمیشود. از هزارههای پیش از این مردم کتابهای مقدس در هنگام گرفتاریها کمک میگرفتند، مثلاً با فرو کردن شی ئی ظریف و نازک لابه لای کتاب آن را میگشودند و با خواندن آن صفحه از صاحب کتاب راهنمایی میگرفتند.وی ادامه داد: این کار که شکل دیروزین همین فال گرفتن است، بعدها با آثاری نظیر کتابهای حدیقه الحقیقه سنایی، دیوان مولانا، گلستان سعدی و سرانجام پر بسامدترین آن دیوان حافظ، رونق یافت، تا آن جا که امروز در مشرق زمین، بیشترین رویکرد مردم غیر ایرانی هم به همین دیوان حافظ است. این عمل ناشی از ارتباط معنوی آنان با جهان بینی حافظ و تأثیری است که این شاعر بر حافظه آنان داشته است. در این رابطه اعتماد ما اعتقاد و ارتباط حسی مردم با جهان بینی و کلام خواجه از یک سو و سحر کلام و تواناییها و ظرفیتهای واژگانی شاعر از دیگر سو، هر کدام سهمی در تأثیر شعر خواجه بر حافظه جامعه دارد.به باور"پرویز خائفی " شاعر معاصر هم یکی از چیزهای مهم در باره حافظ این است که میگویند پیر حافظ، خواجوی کرمانی است و یا پیری است که به او وابستگی دینی داشته است. حافظ هیچگاه غافل از دردهای بشری نشد و به این جهت شعرش ماندگار شده است.او گفت: این تفال به حافظ، به دلیل آن است که در شعر او هم غم و هم شادی هست. از جنبه خرافی که بگذریم به هر حال، حافظ تنوع اندیشه دارد و باعث میشود عدهای به او تفال بزنند و بر اساس آن تصمیم بگیرند.خائفی خاطرنشان کرد: معمولاً کسانی به تفأل روی میآورند که مشکلی داشته و یا در انجام کاری تردید داشته باشند و از آنجایی که مردم خواجه را حافظ قرآن میدانند و با توجه به بعضی از اشعارش که او را با عالم غیب مربوط میدانسته اند و به همین خاطر لسانالغیب لقبش داده اند، اکثراً با ایمان و علاقه خاصی گفتههایش را پذیرفته و به کار میبندند.
"ابوالقاسم فقیری" فرهنگ پژوه شیرازی هم بر این اعتقاد است که مردم ادب پرور این سرزمین عموماً و فارسیها خصوصاً به شعر حافظ عشق میورزند و بعد از کتاب آسمانی ما قرآن مجید، به تنها کتابی که تفأل میزنند، دیوان حافظ است که از روح پر فتوح او همت خواسته و حل مشکل خود را از او میخواهند.وی گفت: تاریخچه تفأل به زمانهای دور برمیگردد. در زمان حافظ هم تفأل زدن مرسوم بوده و بیتی از حافظ حکایت از این رسم دارد: از غم و درد نکن ناله و فریاد که دوش/ زده ام فالی و فریادرسی میآید.گفتنی است متن کامل غزلی از حافظ که گفته می شود در اولین تفأل به دیوان حافظ آمده، به شرح زیر است:
کنون که میدمد از بوستان نسیم بهشت
من و شراب فرح بخش و یار حورسرشت
گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز
که خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت
چمن حکایت اردیبهشت میگوید
نه عاقل است که نسیه خرید و نقد بهشت
به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت
وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد
چو شمع صومعه افروزی از چراغ کنشت
مکن به نامه سیاهی ملامت من مست
که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت
قدم دریغ مدار از جنازه حافظ
که گر چه غرق گناه است میرود به بهشت
متن نظر ...سلام من دوباره اومدم واقعا وبلاگ زیبایی دارین
متن نظر ...همیشه هستندافرادی که قصدشان نفهمیدن است
متن نظر ...نسبت به کسانی که دوستشان داری سختگیر مباش و اگر خطایی از آنها دیدی به دل مگیر. در طریق عاشقی رنجیده شدن معنا ندارد. کدورتها را از دل خود بیرون بریز. شرط عاشقی صبر و تحمل است. ملامتها و سرزنشهای دیگران را اعتنایی مکن و خود را اسیر قید و بندهای دست و پاگیر دنیا مکن تا به خواسته های دلت برسی.
متن نظر ...مثل اسمت که بارونه مث چشمات که معصومه تو باشی حس خوبی هست تو هستی قلبم آرومه دارم اسمت رو میخونم داره تر میشه آوازم تو بارونی تو بارونی تو امیدی گل نازم
متن نظر ...درقه” عاشقانه من میسازم یک کلبه ای از دلتنگیمثل بارون من میبارم آرام آرام از دلتنگیاشکای عاشقانه بدرقه ی وجودتقربون اشک چشمات، برو خدا به همراتتو بغض سرد بارون منو به غم سپردیقلبم میون دستات، برو خدا به همرات مثل دریا خسته و غریبم
متن نظر ... حافظ ازبزرگان اهل قلم یادش گرامی
متن نظر ... به نظرمن فال حافظ بسیارمعتبراست
متن نظر ...خیلی زیباوعالی تشکر
متن نظر ... متن جالبی بود
متن نظر ...در رویا هایم دیدم که با خدا گفتگو میکنم خدا پرسید : پس تو میخوای با من گفتگو کنی گفتم اگر وقت دارین خدا خندید و گفت : وقت من بینهایت است بپرس پرسیدم : چه چیز بشر شما را سخت متعجب می کند ؟ خدا گفت : کودکی شان٬اینکه آنها زود از کودکی شان خسته می شوند و عجله دارند که بزرگ شوند و بعد دوباره پس از مدتها آرزو می کنند که کودک باشند. اینکه آنها با اضطراب به آینده می نگرند و حال را فراموش می کنند و اینطور است که نه در حال زندگی می کنند و نه در آینده. اینکه آنان به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نمی میرند و به گونه ای می میرند که گویی هرگز زندگی نکرده اند. چند لحظه ای سکوت کردیم و من دوباره پرسیدم می خواهید آدمها چه درسی بیاموزند ؟ خدا گفت : بیاموزند که آنها نمی توانند کس
Hi there to every one, it's actually a good for me to pay a quick visit this site, it consists of precious Information.
Thank you for any other wonderful post. Where else may anybody get that type of information in such a perfect manner of writing? I have a presentation subsequent week, and I am on the look for such info.
Very good information. Lucky me I found your blog by accident (stumbleupon). I've bookmarked it for later!
این اولین بازدید من در اینجا است و من واقعا لذت بردم خواندن همه چیز را در یک مکان.