علم یا عمل
او منتظر کمک بود و نگاهش بر در چاه …
یک دانشمند زمین شناس آمد و عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت و بهش اطلاع داد.
یک سیاستمدار لبخند ملیحی زد و گفت تا انتخابات صبر کن ،من با تو هستم
یک تاجر محاسبه هزینه بیرون آوردنش را کرد و از آنجا دور شد
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت.
یک قاضی آمد نگاهی داخل چاه انداخت : ودستوردادتیم ویزه ای موضوع را درآینده بررسی نمایند.
یک روحانی او را دید و گفت : حتما گناهی انجام دادهای و این کفاره گناهانت است.
یک مداح عمق چاه رادید و برای او نوحه سرایی کرد.
یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد.
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد و منتظر حادثه ای برای او بود تا تیترش کند
یک نظامی کنار چاه ایستاد و محکم گفت: با سه سوت باید بند کفشهایت را ببندی و از چاه خارج شوی
یک یوگیست به او گفت: این چاله و همچنین درد فقط در ذهنت هستند و در واقعیت وجود ندارند.
دانشجویان به نشانه اعتراض به وجود چاه در آن قسمت پنج میتینگ سیاسی ، سه تریبون آزاد و دو روز تحصن در اطراف چاه برگزار می کنند.
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایل رفتاری پدر و مادرش را که باعث افتادن او به داخل چاه شده در ضمیر ناخود آگاه خود جستجو کند.
مدیر یک اداره وعده داد در جلسه هفته آینده کارشناسان موضوع را مطرح کند تا با توجه به طرح تکریم ارباب رجوع ،فکری به حال او بکنند.
یک زن فیمینیست جیغ مردانه ای زد و گفت: همه مردها باید بیایند کنار تو تا جملگی با هم بمیرید.
یک معتاد به او گفت: صبر کن تا کره زمین طبق حرکت وضعی خود اونقدر بچرخه تا چاه سر و ته بشه و تو بیفتی بیرون
یک فرد خوشبین به او گفت : خدا را شکر کن وگرنه ممکن بود یکی از پاهایت بشکنه.
یک مددکار از آنجا می گذشت ، دست او را گرفت و از چاه بیرون آوردش…!!
کاشکی همه ما یاد بگیریم موقع مشکلات به جای نصیحت و سرزنش مشکل را حل کنیم...
زوجی بر سر یک چاه آرزو رفتند، مرد خم شد، آرزویی کرد و یک سکه به داخل چاه انداخت. زن هم تصمیم گرفت آرزویی کند ولی زیادی خم شد و ناگهان به داخل چاه پرت شد.
مرد چند لحظه ای بهت زده شد بعد لبخندی زد و گفت: "این چاه واقعا کار می کنه...
داستانی کوتاه و قشنگ
مردی که جهنم را خرید...
فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج میبرد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد...
به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت:قیمت جهنم چقدره؟کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟!مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم
به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم رو خریدم این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمیدهم...! این فرد نامش مارتین لوتر بود.
بفهمی زندگی بی عشق نازیباست
دعایت می کنم بااین نگاه خسته گاهی مهربان باشی
به لبخندی تبسم رابه لب های عزیزی هدیه فرمایی
بیابی کهکشانی رادرون آسمان تیره شب ها
منابع: دانستنیها
متن نظر ... درودبرکسانی که دلسوندواسه این آقاتوچاه ناراحت شدم عجب دنیایی است.
با ثبت لینک خود در سایت رنک بالا افزایش بازید داشته باشید و از همه مهمتر لذت وب نویسی با بازدید بالا را تجربه کنید - برای ثبت لینک خود کلیک کنید : www.best-links.ir
متن نظر ... خیلی جالبه
متن نظر ...باباقدیمها گفتن چاه بایدازخودش آب داشته باشه
متن نظر ... دلست دیگربگذاربگریدتابداندهرآن چه خواست یافتنی نیستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
سایت متفاوت و زیبایی دارین خیلی خوشحال شدم دوباره به وبتون اومدم خوشحال میشم به منم سر بزنید
متن نظر ...باور کن آنقدر ها هم سخت نیست فهمیدن اینکه بعضی ها می آیند که نماننــد نباشند نبیـننـد و تــو اگر تمامی ِدنیا را هم حتی به پایشان بریزی آنها تمامی ِبهانه های دنیا را جمع می کنند تا از بین آنها بهانه ای پیدا کنند که بــــروند دور شـــوند که نـــمانند اصلا پس به دلت بسپار وقتی از خستگی هایِ روزگار پناه بردی به هر کسی لااقل خوب فکر کن ببین از سر علاقه آمده ، یا از سر ِ ... تا دنیایت پر نشود از دوست داشتن هایِ پر بغض که دمار از روزگارت درآورد !
خــواب دیــدم که شــــدم زائــــر بـــین الحرمــــــــین . . صـُـبـح گـــفتم به خُــودم هــر چـــه صـَـــلاح است حُـســــــــــــــیـن آرزوی حرمـــت کــرد مرا دیوانــــــــــــــــه . . انـــــــتَ مـــــــــــــــــــولا و انـا . . . هـرچــــــه صــلاح اســـت حـســــــــــــــیـن . . .
گاهی اوقات اونقدر دلت از یه حرف میشکنه که حتی نای اعتراض هم نداری فقط نگاه میکنی و بی صدا میشکنی:(
متن نظر ...چه کسی گفته زمان طلاست . من مزه مزه اش کردم . زمان عین الکل است . ثانیه ثانیه می سوزاند و می رود در عمق وجودت . مست مست که شدی . چشمهایت را باز می کنی و می بینی عمرت گذشته . و تو ماندی و خماری از دست رفتن یک عمر
متن نظر ...دوستش دارم… سکوتش را، صبرش را ، تنهاییش را…! بودنش عادتیست مثل نفس کشیدن… و من عجیب به آغوشش از آن سوی فاصله ها خو گرفته ام! هنوز هــــم ! از بین همه کارهای دنیــــــا به یاد او بودن بیشتر به دلـــم میچسبد…! “خدایم را می گویم” او تکراری ترین ...
متن نظر ...اگر خوشبختی را برای یک ساعت می خواهید چرت بزید..... اگر خوشبختی را برای یک روز می خواهید به پیک نیک بروید... اگر خوشبختی را برای یک هفته می خواهی به تعطیلات بروید.. اگر خوشبختی را برای یک ماه می خواهید ازدواج کنید.. اگر خوشبختی را برای یک سال می خواهید ثروت به ارث ببرید.. اگر خوشبختی را برای یک عمر می خواهید یاد بگیرید، کاری را که انجام می دهید، دوست داشته باشید
متن نظر ...ت دل است تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدونیم یا نمیخوایم بدونیم!کاش بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی، زندگیمون باشیم. مرسی استاد