داستانهای ، آموزنده

فکر نکنید دیگران احمقند!
عتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد.
دید کاسهای نفیس و قدیمی دارد که در گوشهای افتاده و گربهای در آن آب میخورد. با خود گفت اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت میشود و قیمت گرانی بر آن مینهد. پس رو به رعیت کرد و گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری؛ حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند میخری؟ یک درهم.رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقهفروش داد و گفت: خیرش را ببینی عتیقهفروش پیش از خروج از خانه قیافه خونسردی به خود گرفت و گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه شود، بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی.رعیت گفت: قربان؛ من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروختهام. آن کاسه، فروشی نیست!
حکایتی زیبا
خروس و شیری باهم رفیق شده و به صحرا رفته بود
شب که شد خروس برای خوابیدن روی یک درخت رفت و شیر هم پای درخت دراز کشید . هنگام صبح خروس مطابق معمول شروع به خواندن کرد . روباهی که در آن حوالی بود به طمع افتاد و نزدیک درخت آمده و به خروس گفت بفرمائید پائین تا به شما اقتدا کرده و نماز جماعت بخوانیم! خروس گفت : همان طوری که می بینی بنده فقط مؤذن هستم ، پیش نماز پای درخت است او را بیدار کن . روباه که تازه متوجه حضور شیر شده بود ، با غرش شیر پا به فرار گذشت . خروس پرسید : کجا تشریف می برید? مگر نمی خواستید نماز جماعت بخوانید? روباه در حال فرار گفت : دارم می روم تجدید وضو کنم !!
منبع :مرتبط سرگرمی
سحنان ماندگار
سعی کنید همانگونه باشید که می خواهید دیگران شما را (آنگونه) ببینند .
ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.
آسایش زمان نمیشناسد ،هرگاه خسته شدی بیاسای.
به طور کلی اشخاصی که زیاد میدانند ، کم حرف میزنند و کسانی که کم میدانند ، پرحرف هستند.
بزرگترین تفاوت انسان و حیوان ،فهم و اندیشه نیست ،بلکه اراده و اختیار اوست.
مردم بدون عشق کورانی هستند که به هیچ وجه به منزل نخواهند رسید.
میتوان حقیقتی را دوست نداشت ، اما نمیتوان منکر آن شد.
امید و آرزو آخرین چیزی است که دست از گریبان بشر برمی دارد.
بیش از سخن گفتن گفتارت را بسنج ، چنان که بیش از کاشتن تخم شخم میزنی.
آنچه بار زندگی را بر دوش ما سنگین تر میسازد ، عموماً زیاده روی در خود زندگی است .
انسان از مادر ، آزاده آفریده شد .
اندیشه های صرفاً ذهنی و کلی ،منشا بزرگترین خطاهای بشرند.
هر پدیده ای زمانی که از دست آفریدگارش بیرون می آید خوب است و همین که بدست انسانها می افتد به تباهی میگراید
ایمان داشتن به توانایی های خویش ، نیمی از موفقیت و کامیابی است .
بهترین وسیله برای جلب محبت دیگران ، نیکی کردن به آنهاست.
در مقابل همه چیز میتوان مقاومت کرد جز نیکی و خوبی.
هر کس لطف بهار میخواهد باید دشواری زمستان را تحمل کند.
اگر شاهراه زندگی، تنها دو راه بنیادی داشته باشد و می بایست،تنها یکی از آنها را برگزید،
چه کسی می تواند ادعا کند که کدام یک بهتر است؟
همیشه اسیر دیواری هستیم که :
با آجرهای نادانی آنرا ساخته ایم ...!


گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زاییده بود و سه چهار توله داشت و اوائل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ، چون آسیبی به گوسفندان نمیرساند وبخاطر ترحم به این حیوان و بچههایش، او را بیرون نکردیم، ولی کاملا او را زیر نظر داشتم.
این ماده گرگ به شکار میرفت و هر بار مرغی، خرگوشی ، برهای شکار میکرد و برای مصرف خود و بچههایش می آورد.
اما با اینکه رفت آمد او از آغل گوسفندان بود، هرگز متعرض گوسفندان ما نمیشد.
ما دقیقا آمار گوسفندان وبره های آنها را داشتیم وکاملا" مواظب بودیم، بچهها تقریبا بزرگ شده بودند.
یکبار و در غیاب ماده گرگ که برای شکار رفته بود، بچههای او یکی از برهها را کشتند!
ما صبرکردیم، ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد؛ وقتی ماده گرگ برگشت و این منظره را دید، به بچههایش حملهور شد؛ آنها را گاز می گرفت و میزد و بچهها سر و صدا و جیغ میکشیدند و پس از آن نیز همان روز آنها را برداشت و از آغل ما رفت.
روز بعد، با کمال تعجب دیدیم، گرگ، یک بره ای شکار کرده و آن را نکشته و زنده آن را از دیوار آغل گوسفندان انداخت رفت.»
این یک گرگ است و با سه خصلت:
درندگی
وحشیبودن
و حیوانیت
شناختهمیشود
اما میفهمد، هرگاه داخل زندگی کسی شد و کسی به او پناه داد و احسانکرد به او خیانت نکند و اگر ضرری به او زد جبران نماید.
هر چیزی رو میشه درست کرد جز ذات خراب.!!!
منبع : دهکده اندیشه
متن نظر ... مرسی قشنگه واموزنده است
متن نظر ... اگردوراه باشد انتخابی درکارنیست
متن نظر ... زیبابود پسندیدم مرسی
متن نظر ...سلام مطالب مطرح شده خوبه مرسی استاد عزیز
متن نظر ... معمولا داستانها شیرین است
متن نظر ...سلام وعلیکم اقای قاسمی اهل کجایی دوست داشتنی هستی
متن نظر ...سلام علیکم رفیق قدیمی اگه ایجاها پیدات کنیم اقای قاسمی میدونی من کجام منایادت میادحسن هزاری من کاناداهستم ازعکس زیبات شناختمت هنوزخوشتیپی رفیق من پیرشدم دوباره بهت سرمیزنم توقلبمی مهربون دوست..............یاردبستانی من بامنوهمراه منی
متن نظر ... روباه مکار
متن نظر ...خواب دیدم قیامت شده است. هرقومی را داخل چالهای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله ی ایرانیان. خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگماردهاند گفت:.... میدانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله.»خواستم بپرسم: «اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند...» نپرسیده گفت: گر کسی از ما، فیلش یاد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهبانی پایش کشیم و به تهِ چاله باز گردانیم!
متن نظر ...باایی کامنت قشنگی گذاشته
متن نظر ...دم اونایی گرم که تو این قحطی محبت قلبشون مثل نگاهشون بوی ناب محبت میده
متن نظر ...کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت.تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند.لذا کلاه ها را کنار گذاشت وخوابید.وقتی بیدار شد متوجه شدکه کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی میمون را دید که کلاه را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند ودید که میمون ها همین کارراکردند. اوکلاه را ازسرش برداشت و دید که میمون ها هم ازاوتقلید کردند.به فکرش رسید… که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاهها را بطرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد وروانه شهر شد. سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش را تعریف کرد وتاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند.
متن نظر ...گویندمردی میخواست زنش را طلاق دهد. دوســـتش علت را جویا شد و او گفت: این زن از روز اول همیشـــه می خواست من را عـــوض کند. مرا وادار کرد سیگار را ترک کنم... لباس بهتر بپــــوشم، قماربازی نکنم، در سهام ســــرمایهگذاری کنم و حتی... مرا عادت داده که به موسیقی کلاسیک گوش کنم و لذت ببرم! دوستــــش گفت: این ها که میگـــــویی که چیز بــــدی نیست! مرد گفت: ولی حالا حس میکنم که دیگر این زن در شـــان من نیست!!
متن نظر ...داستان زیبایی تعریف شده نکته هاجالب بودند
After looking over a handful of the articles on your website, I seriously appreciate your technique of blogging. I saved it to my bookmark webpage list and will be checking back in the near future. Please visit my web site too and tell me how you feel.
It's a shame you don't have a donate button! I'd most certainly donate to this fantastic blog! I suppose for now i'll settle for bookmarking and adding your RSS feed to my Google account. I look forward to brand new updates and will talk about this website with my Facebook group. Talk soon!
You are so awesome! I don't think I have read through anything like that before. So great to find someone with some unique thoughts on this topic. Really.. thanks for starting this up. This site is something that is required on the web, someone with a little originality!
Very good website you have here but I was curious about if you knew of any user discussion forums that cover the same topics talked about in this article? I'd really love to be a part of online community where I can get comments from other knowledgeable individuals that share the same interest. If you have any recommendations, please let me know. Thanks!
Hey there! I know this is kinda off topic but I was wondering if you knew where I could get a captcha plugin for my comment form? I'm using the same blog platform as yours and I'm having difficulty finding one? Thanks a lot!