علل پیدایش دروغگویی در کودکان

چرا بچه ها دروغ می گویند ؟
تا به حال نشنیده ام که هیچ پدر و مادری بگوید فرزند من دروغ نمی گوید در حقیقت دروغگویی مهارتی است که تمام کودکان آن را می آموزند و برای دروغگویی آنان دلیلی وجود دارد.چه وقت بچه ها دروغ میگویند ؟
زیر سه سال دروغ گفتن برای بچه ها معنایی ندارد هر چه که به ذهنشان می رسد و هر چه را که نمی فهمند را به زبان می آورند. بین سه تا چهار سال می آموزند که بزرگترها آنچه را که آنان در مورد آن فکر می کنند را درک نمی کنند و نمی توانند راست و دروغ را تمییز دهند. این بدین معنی است که تخیلات برایشان واقعیت دارد و داستانهای غیر ممکن را تعریف می کنند.
وقتی دچار مشکل می شونددیگران را سرزنش می کنند و آنها را مقصر می دانند بدون آنکه قصد آسیب رساندن به کسی را داشته باشند. (فرزندم گربه خود را به خاطر کاری که انجام داده سرزنش می کند. بین آنها یک رابطه دوستی ونفرت وجود دارد) . در این مرحله داستانهای طولانی می گویند و در مورد آن اغراق می کنند و این داستانها چیزهایی هستند که بچه ها دوست دارند واقعیت داشته باشند .
والدین بدون هیچ اظهار نظری می توانند به این داستانها گوش دهند و داستان را بنابر واقعیت تعدیل نمایند.
به عنوان مثال اگر فرزند شما می گوید که می تواند در اتاق پرواز کند می توانید به او چنین جوابی بدهید:
دوست داشتی که در اتاق پرواز کنی درست نیست؟ چه کار می کردی اگر می توانستی پرواز کنی؟
اگر فرزند شما به این دلیل دروغ می گوید که می خواهد دچار مشکل نشود و یا با گفتن حرفی که دروغاست می خواهد شما را خوشحال کند هرگز عکس العملی نشان ندهید که بفهمد کار اشتباهی انجام داده به سادگی به آنان بگویید که ما باید همیشه واقعیت را بگوییم و اگر واقعیت را بگویند دچار مشکلنخواهند شد و با گفتن واقعیت والدین خود را خوشحال می کنند و به آنان بیاموزید در سن جوانی واقعیت را بگویند و اگر دروغ بگویند مردم به آنها اعتماد نخواهند کرد .
در شروع سنی که به مدرسه می روند بیش از هر چیزی کودکان خیلی دوست دارند والدین خود راخوشحال کنند و این باعث می شود که فکر کنند اگر حقیقت را بگویند والدین خود را ناراحت می کنند.در ابتدای سن 8 سالگی فرق بین واقعیت و تخیل را درست درک می کنند و تا سن 10 سالگی می تواندحس تشخیص بد و خوب خود را قوی تر کنند. در سن 8 سالگی بچه ها آگاهند که دروغگویی اشتباه است و والدین باید فرزندان خود را طوری تربیت کنند که دروغ نگویند.
دلایل بسیاری وجود دارد که بچه ها در این سن دروغ می گویند:
1)وقتی می دانند کار اشتباهی کرده اند برای آنکه تنبیه نشوند دروغ می گویند.
2) برای بدست آوردن چیزی که می خواهند.
3) بچه هایی که نسبت به خانواده و دوستان خود وفا دارند برای آنکه از دیگران دفاع کنند و یا آنان رادچار مشکل نکنند دروغ می گویند.
4) با تحت تأثیر قرار دادن دیگران ، زندگی و تجارب آنها دچار هیجان بیشتری می شود .
5) برای آنکه اعتماد به نفسشان بیشتر شود می خواهند خود را بهتر از آنچه که هستند جلوه دهند.
6) دروغ شنیدن از والدین حتی دروغ مصلحت آمیز روی آنان تآثیر می گذارد.
فرزندان رفتار والدین خودرا می آموزد و از آنان تقلید می کنند این طرز فکر" آنچه را که می گویم انجام دهید نه آنچه را کهانجام می دهم " را فراموش کنید چون بچه ها این راه را به راحتی نمی آموزند و چنان رفتار نمی کنند.
چگونه تشخیص می دهید که فرزندتان دروغ می گوید؟
این سؤالی نیست که به راحتی بتوان جواب داد به خاطر اینکه بچه ها با یکدیگر فرق دارند. چندین راهنمایی وجود دارد:
1) به چهره آنان نگاه کنید وقتی آنان واقعیت را می گویند آرامش دارند در صورتیکه بسیاری از بچه هاوقتی دروغ می گویند عصبی و ناراحت هستند.
2) ساده بودن گفتار :دروغ تمرین شده و با آب و تاب گفته می شود .
3) منطقی بودن: دروغ به دروغ بیشتری برای پشتیبانی شدن نیاز دارد بنابراین با هم تناقض پیدا می کنندو بی مفهومند .
چه وقت باید نگران باشید؟
دروغ گفتن مدام نشان مشکلی اساسی می باشد. اگر کودک احساس کند آنها نمی توانند بر نا امیدی وشکست شان فائق آیند برای پوشش دادن این شرایط دروغ می گویند. ممکن است نیاز داشته باشند برایجلب توجه دیگران و داشتن احساس خوب در مورد خودشان داستان اغراق آمیز بیان کنند. شما به عنوان والدین آنها باید راست و دروغ آنها را تشخیص دهید و بدانید که چقدر آنها دروغ می گویند. اغلب دروغ گفتن دلیلی بر نگران بودن است .
با بررسی شرایط ، چگونه دروغ گفتن را متوقف می کنید؟
1) مهمترین چیز آنست که هرگز فرزند خود را دروغگو ننامید به آنچه که به آنان نسبت بدهید عمل میکنند. بیشتر به جای اینکه از فرزندانتان درمورد متن داستان سؤال کنید از او بخواهید داستان خود رامجدد آغاز کند و وقتی داستان مقبول به نظر نمی رسید آنرا متوقف کنید. به فرزندتان فرصتی دهید تاشرایط خود را اصلاح نماید و قابل قبول نبودن دروغگویی را بررسی کند .
2) دروغگویی را نادیده نگیرید.
3) رفتاری صادقانه داشته باشید کودکان دروغ مصلحت آمیزی را که می گویید تقلید می کنند.
4) به خاطرداشته باشید داستانهای بلند را به حساب دروغگویی نگذارید. بچه ها زیر 6 سال خیالات وتصورات خود را بیان می کنند و به هیچ کسی آزاری نمی رسانند. در مورد داستانهای جالب با فرزندتان صحبت کنید آنها می توانند فرق واقعیت و تخیلات را تمییز دهند. وقتی کار اشتباهی می کنند و شما بدان آگاهید از فرزندتان سؤال نکنید چون او را در شرایطی قرار می دهید که دروغ بگوید.
5) وقتی به فرزندتان گفته اید که با گفتن واقعیت دچار مشکلی نخواهد شد نمی توانید آنها را تنبیه کنید.
6) با آرامش از فرزندتان سؤال کنید هر چه بیشتر آنها را تحریک کنید برای محافظت از خود بیشتر دروغ می گویند. به آنان اطمینان دهید که با آنان برخورد شدیدی نخواهد شد.
7) وقتی فرزندتان به سن جوانی رسید بیاموزید که دروغ به رابطه دوستی و سایر روابط آنها آسیب می رساند. مردم به آنها اعتماد نمی کنند (چوپان دروغگو ) بهترین داستان برای گفتن است .
8) مسئله ای که فرزندتان در مورد آن دروغ می گوید می تواند سر نخی برای شناسایی نوع احساسآنان باشد.
9) در مورد دروغهایی که می گویند تنبیه جداگانه ای داشته باشید و عاقبت دروغگویی و رفتار بد راپیشاپیش برایشان روشن کنید.
10)به یاد داشته باشید دروغ را از فرزندانتان جدا در نظر بگیرید آنان فقط به خاطر رفتارشان تنبیه میشوند .
11) صداقت داشتن را تحسین کنید .
12) وظیفه شماست که به فرزندتان کمک کنید تا دروغگویی را رفته رفته کنار بگذارند.
13)محیطی ایجاد کنید تا فرزندتان تمام احساساتش را براحتی بگوید و بیاد داشته باشید آنها را تحسین کنید و اعتماد به نفس آنان را بالا ببرید.
منبع:برترین ها
این کودکان در آینده دچار مشکلات جنسی می شوند

دختران زیادی هستند که دوست دارند مثل پسرها رفتار کنند، لباس های پسرانه بپوشند و با اسباب بازی های آنها بازی کنند.
شایلو، دختر آنجلینا جولی و برد پیت لباس ها یپسرانه به تن میکند و میخواهد که همه «جان» صدایش کنند. اما آیا چنین نشانه هایی تنها بیانگر شیطنت پسروار او هستند یا می توانند آغازی برای مشکلات جنسی باشند؟
شایلوی هشت ساله دیگر نمی خواهد دختر باشد، او نمی خواهد شایلو باشد و زمانی که برد پیت او را شایلو صدا می زند به میان حرف او پریده و می گوید: « من شایلو نیستم، من جان هستم». حالا دیگر تمام خانواده او را جان صدا می کنند و حتی در مراسم افتتاحیه فیلم اخیر مادرش، «ناشکسته»، نیز او کت و شلوار و کراواتی شبیه به برادرهایش، پکس و مدوکس، پوشیده بود. و رفتارهای پسروار او مدتی است که دارند بیشتر می شوند.
سال 2010 در مصاحبه با مجله «Vanity Fair» آنجلینا جولی گفته بود: « او می خواهد پسر باشد. موهایش را کوتاه کرده است. دلش می خواهد ظاهر و لباس هایش مثل پسرها باشد. فکر می کند مثل برادرانش است».
دختران زیادی هستند که دوست دارند مثل پسرها رفتار کنند، لباس های پسرانه بپوشند و با اسباب بازی های آنها بازی کنند. اما وقتی کودکی می خواهد تبدیل به یکی از افراد جنس مخالف بشود چه؟ آیا این نشانه مشکلات هویتی و ناآرامی است؟ یا تنها بخشی از رشد طبیعی آنهاست؟
لیندا بلر، روانشناس و نویسنده کتاب «کودک خوشحال»، می گوید که نباید عکس العمل شدیدی نسبت به این مسئله نشان داد. این موضوع دلایل بسیار زیاد دیگری می تواند داشته باشد. برای کودکی مثل شایلو، این مشکل می تواند تنها ناشی از داشتن سه برادر در منزل باشد، هرچند که او دو خواهر نیز دارد. کودکانی که خواهر یا برادر بزرگتر از خود دارند، تمایل شدیدی به تقلید رفتار آنها دارند، به ویژه اگر او از جنس مخالفشان باشد. این یک مرحله طبیعی در زندگی بسیاری از کودکان است.
همچنین، چنانچه کودک در وضعیتی مشابه شایلو، جزء فرزندان میانی خانواده باشد، این مسئله می تواند ناشی از نیاز آنها به جلب توجه باشد. گاهی کودکانی که در خانواده های پرجمعیت زندگی می کنند به شدت دنبال راهی برای به دست آوردن توجه اطرافیان هستند. درنتیجه به هر رفتاری برای جلب توجه والدین دست می زنند.
علاوه بر این والدین باید توجه داشته باشند که کسب تجربه بخشی از روند رشد هر کودکی است. ذهن بسیاری از بچه های 3 تا 6 ساله درگیر مسئله جنسیت (مذکر و مونث) و مفهوم «پدر» و «مادر» است، و این درگیری ذهنی برای برخی کودکان بیشتر طول می کشد. اما این کاملا طبیعی است که این موضوع ذهن همه کودکان را به خود مشغول کند.
در مورد پسرانی که می خواهند مثل لباس های دخترانه بپوشند یا رفتارهایی که به عنوان رفتار دخترانه برداشت می شوند از خود بروز می دهند، وضعیت بدتر نیز میشود. زیرا والدین آنها حاضر به پذیرش این مسئله نیستند. زمانی که دختری رفتارهای پسروار از خود نشان می دهد، خانواده به راحتی با این مسئله کنار می آید و مشکل چندانی در این قضیه ندیده و تغییری در رفتار خود با کودک نمی دهد و شاید حتی خوششان نیز بیاید. اما وقتی پسری رفتارهای دخترانه از خود بروز دهد آنها عکس العمل نشان می دهند و چنین رفتاری را از او نمیپذیرند.
یکی از موسسات خیریه که به خانواده هایی که کودکانی با مشکلات جنسیتی دارند کمک می کند، اعلام کرده است که بیشتر تماس هایی که با آنها گرفته می شود از طرف والدینی است که فرزند پسری با چنین مشکلی دارند. این مسئله بدین دلیل نیست که بیشتر پسران با چنین مشکلاتی دست به گریبان می شوند، بلکه بدین دلیل است که دخترک شیطانی که رفتارهای پسرانه دارد خیلی مشکل بزرگی به نظر پدر و مادرش نمی آید، اما پسری که با عروسک باربی بازی می کند وحشت بزرگی در والدینش ایجاد می کند.
اما طبق گفته بلر این نگرش می تواند برای کودک بسیار مخرب باشد و چیزی است که والدین باید تلاش بسیاری برای پذیرش آن داشته باشند. آنها باید صبر کنند و ببینند چه می شود. او می گوید: «عکس العمل من به پدر و مادرهایی که می گویند دخترم لباس پسرانه می پوشد یا پسرم پیراهن به تن می کند این است که می گویم بنگرید، بپذیرید و ببینید. چنانچه این کار را برای جلب توجه انجام دهند خود بخود برطرف خواهد شد، اگر از روی کنجکاوی باشد فرصت رفع این کنجکاوی را به آنها می دهید. و اگر واقعی باشد به آنها فرصت می دهید تا خود واقعیشان را بیابند». زیرا این رفتار ها می توانند نشانه مشکلات جدی جنسیتی باشند و ممکن است ناشی از دوجنسه یا همجنس گرا بودن او باشند.
چنانچه این نشانه ها برای چند سال ادامه پیدا کنند باید کودک را نزد مشاورانی برد که بتوانند به او در زمینه مسائل هویتی و جنسیتی کمک کنند. این مسئله به ویژه در زمانی که کودک به سن بلوغ نزدیک می شود اهمیت و جدیت بیشتری خواهد داشت. البته این را نیز در نظر داشته باشید که نباید بلافاصله در مقابل این مسئله عکس العمل نشان داده و بدین صورت توجه کودک را بیشتر به این مسئله جلب کنید. تا قبل از سن بلوغ نیاز چندانی به گرفتن مشاوره تخصصی در مورد این مسئله نیست و اگر چنین کاری می کنید بهتر است کودک را در روند مشاوره دخالت ندهید.
بلر می گوید: «موضوع را بپذیرید. لازم نیست هیچ کاری انجام دهید. چیز ترسناکی وجود ندارد. زیرا این روند کاملا تدریجی است و حتی اگر کودک نیاز به کنترل هورمون داشته باشد حداقل قبل از اقدام به این عمل باید موضوع دو سال مورد بررسی قرار بگیرد. بدترین چیز عجله کردن است.این یک تصمیم بسیار بزرگ و اساسی است».
اما ادی دیویس، درمانگر جنس- روانی، می گوید چنانچه کودک یا نوجوان شما علائم بیقراری و افسردگی داشته باشد، والدین باید سریعا به دکتر مراجعه کنند. او می گوید: «کودکانتان را آنگونه که هستند بپذیرید اما چنانچه تا حدی خود را با جنس مخالف یکسان بداند که برای خودش یا خانواده ایجاد ناآرامی کند، طلب کمک کنید. این نشانه ها ممکن است شامل آسیب رسانی به خود، رفتارهای مخرب و یا افسردگی شوند».
اما مهمتر از همه این است که والدین به یاد داشته باشند که این رفتارها لزوما نشانه تمایلات همجنس گرایانه یا دوجنسه بودن فرزندشان نیستند. این کارها می توانند به دلیل کنجکاوی یا واکنش نسبت به خواهر و برادران یا خانواده باشند. آنها را بپذیرید و در نظر داشته باشید که شما با این که فکر می کنید شناخت کافی از کودکانتان دارید هنوز آنها را کامل نمی شناسید و شناخت آنها زمان خواهد برد. شما هم باید مانند آنجلینا جولی و برد پیت به کودکتان فرصت کافی بدهید تا خودش را بشناسد.
منبع : زندگی ایده آل/سیمرغ
تاثیر قصه بر زندگی و آینده ی کودک
گاهی یک قصه می تواند تاثیری بر زندگی و آینده ی کودک بگذارد
گاهی یک قصه می تواند تاثیری بر زندگی و آینده ی کودک بگذارد که ده ها آموزش از آن عاجز است....
اختلالهای رفتاری طبقهای از رفتار کودک است. کودکانی که رفتارشان به این طبقه تعلق دارد از میزان شرارت و شیطنتی که ویژگی گروه سنی آنهاست پا را فراتر میگذارند. آنها بهطور جدی حقوق مسلم دیگران را زیر پا میگذارند و یا قوانین عمده اجتماعی را خدشهدار میکنند. گاهی بسیاری از کودکان از نظر هیجانی نیز با مشکل روبهرو میشوند و در معرض افسرده شدن قرار میگیرند. اختلالات هیجانی رفتاری به شرایطی اطلاق میشود که در آن پاسخهای هیجانی و رفتاری در مدرسه با هیجانهای فرهنگی، سنتی، و قومی تفاوت داشته باشد؛ بهطوریکه در عملکرد تحصیلی فرد، مراقبت از خود، روابط اجتماعی، سازگاری فردی، رفتار در کلاس و سازگاری در محیط کار نیز تأثیر منفی داشته باشد. اغلب کودکان با اختلالات رفتاری احساسات منفی دارند و با دیگران بدرفتاری میکنند. در بیشتر موارد، معلمان و هم کلاسیها آنها را طرد میکنند، در نتیجه فرصتهای آموزشی آنان کاهش مییابد. بهرغم مشکلات فراوانی که این کودکان با آن مواجهاند، بیشتر آنها تا سالها پس از ورود به مدرسه شناسایی نمیشوند مگر اینکه اختلالات رفتاری و مشکلات تحصیلی آنان تشدید شود.
بسیاری از بزرگسالان تحمل رفتارهای کودکان با اختلالات رفتاری را ندارند و به تنبیه آنان نیز متوسل میشوند. این کودکان در مقایسه با همسالان بهنجار خود در جنبههای مهم زندگی محدودیت دارند و در تعاملات اجتماعی با مشکلات جدی مواجهاند. ناتوانیهای این کودکان از رفتارهای آنها ناشی میشود. قصهدرمانی در سالهای اخیر بهصورت یکی از فنون بازیدرمانی مطرح شده است. استفاده از قصهدرمانی بهمثابه یک فن درمانی فقط به درمان مشکلات روانشناختی کودکان منجر نمیشود. در قصهدرمانی فرض بر این است که تغییر در زبان و ادبیات قصههای زندگی فرصتهای جدیدی برای رفتار و روابط با دیگران ایجاد می کند.
کودکان از طریق داستانها و افسانهها با حقایق و تجربههای زندگی آشنا میشوند. تأثیرپذیری از شخصیتهای قصه، تقویت قدرت فهم و بیان، پرورش خلاقیت، آموزش زبان و افزایش گنجینه واژگان کودکان نیز از دیگر تأثیرهای آموزشی و تربیتی داستانسرایی بهشمار میروند. در واقع داستان خلاقیت گستردهای است که با آن هر فردی میتواند عقاید بهظاهر نامعقول را بازیابی و آنها را جایگزین و استفاده سازنده از آنها را مطرح کند.
داستانسرایی بهمثابه تدبیری مداخلهای برای آموزش میتواند دانشآموزان را به کشف معنای منحصر به فرد بودن خود ترغیب کند و توانایی آنها را برای برقراری ارتباط واقعی بین افکار و احساسات افزایش دهد. مهارتهای کلامی میتواند توانایی دانشآموزان را برای حل و فصل اختلاف بین فردی بهصورت آرام و توأم با بحث و گفتوگو افزون سازد. بیان داستان و نیز گوش فرا دادن به آن دانشآموزان را به بهرهگیری از تخیلاتشان تشویق میکند. این تخیل قوی میتواند اعتماد به نفس و انگیزش شخصی را در دانشآموزان افزایش دهد، زیرا آنان خود را برای نیل به امیال و آرزوهایشان شایسته و توانا تصور میکنند.
قصهها میتواند از نظر تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی در کودک نیز موثر واقع شوند
قصهها میتواند از نظر تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی نیز موثر واقع شوند و بسیاری از مقررات، هنجارهای اجتماعی و دستورالعملهای زندگی را منتقل کنند. چگونگی روبرو شدن با مشکلها، حل آنها و بسیاری از الگوهای رفتاری در گروهها و طبقههای مختلف اجتماعی و سنی در داستانها بیان میشود. اگر والدین یا درمانگران قادر به فهم افکار سری کودک یا شناسایی احساسهای پنهان او باشند، هر اندازه تفسیرهای انجام شده نیز درست باشند، باز این فرصت از کودک گرفته میشود که خود از طریق شنیدن پی در پی داستان و تفکر درباره آن به احساس رویارویی موفقیتآمیز با مشکل خود دست یابد. بههمین دلیل است که رویکردهای داستانی به رواندرمانی تأکید دارد و قصهها در چگونگی رفتار و واقعیتهای کودکان نقش موثری ایفا مینماید. قصهها به کودکان راهحلهایی ارائه میدهند که غیرمنتظره و شگفتانگیز و در عین حال شدنی و مثبت هستند. تلاش پژوهشگران و درمان گران منجر به استفاده از ادبیات و قصه و قصهدرمانی شده است.
برخی از مسائل کودکان با مشکلات عاطفی و رفتاری از ضعف آگاهی و بهره نبردن از مهارتهای اجتماعی، الگوی کلامی صحیح، رفتارهای جامعهپسندانه، مهارتهای ارتباطی و دوستیابی، مسئولیتپذیری، و غیره ناشی میشود؛ پس آموزش این مهارتها به این کودکان ممکن است تا حدودی از بروز این مشکلات پیشگیری کند. درمانگران و روانشناسان کودک میتوانند جدیت بیشتری برای استفاده از قصه در مداخلههای درمانی کودکان و نوجوانان نشان دهند و والدین و معلمان بهتر است استفاده گستردهتر از قصههای هدفدار را در برنامههای آموزشی و تربیتی کودکان بگنجانند به خصوص که این امر در سنت تربیتی فرهنگ ما جایگاه خاص خود را هم دارد.
در اینجا چند نمونه از راهبردهای مهارتهای اجتماعی را ذکر میکنیم که مربیان میتوانند برای آموزش آنها از داستان استفاده کنند و برای اینکه کودک مطالب را بهتر درک کند از سوالهای نیمه سازمان یافته نیز کمک بگیرند. این راهبردها به کودکان پرخاشگر کمک میکند تا تمایلات و رفتارهای پرخاشگرانه خود را مهار کنند.
- پیوستن به فعالیتهای دیگر
- ابراز خشم با لحن آرام
- ترک صحنه
- نپذیرفتن تقاضاهای دیگران به شیوهای مودبانه
- یادآوری سودمندی و مزایای رفتار مناسب
- نادیده انگاشتن رفتار نامطلوب دیگران
- استفاده از جملههای تلفیقی
- همدلی کردن
منبع:تبیان
متن نظر ... چه جالب مرسی منبع
متن نظر ... صداقت در خانه بسیارمهم است قابل توجه پدرومادر
متن نظر ... جالب ومتین
متن نظر ...خوب درمغ نگویند
متن نظر ... تنبیه بدنی یا مقررات سخت باعث میشود که کودکان برای پنهان کردن خطاهای خود، بیشتر به دروغگویی متوسل شوند عالیه
متن نظر ... خوبه
متن نظر ... خوبه ومختصر
متن نظر ...پیشنهادات ارائه شده خوب است
متن نظر ...خوبه ممنون
متن نظر ... وقتی کودک یا نوجوانی دروغ میگوید، والدین باید وقتی را جهت صحبت و بحث جدی با او اختصاص دهند و در مورد موارد زیر صحبت کنند. نکته بود
متن نظر ... سلام وب شما بیننده زیادداردمطالب شما فوقلعاده خوبه وهمراه باشادی
متن نظر ... واسه بچه غصمه
متن نظر ... اقاانگشت نره تو چشم بچه
متن نظر ... ممنون خوبه وجذاب
متن نظر ... نباید عکس العمل شدیدی نسبت به این مسئله نشان داد. این موضوع دلایل بسیار زیاد دیگری می تواند داشته باشد. برای کودکی مثل شایلو، این مشکل می تواند تنها ناشی از داشتن سه برادر در منزل باشد، هرچند که او دو خواهر نیز دارد. کودکانی که خواهر یا برادر بزرگتر از خود دارند، تمایل شدیدی به تقلید رفتار آنها دارند، به ویژه اگر او از جنس مخالفشان باشد. این یک مرحله طبیعی در زندگی بسیاری از کودکان است.
متن نظر ... دروغگویی حرکنی است که ازخانواده شروع میشود
متن نظر ... بسیارعالی ممنونم
متن نظر ... قشنگه