تاریخچه وجه نقد
[تاریخچه ی پول,چگونگی پیدایش پول]پول چه تاریخچه ای را در پشت سر دارد؟ خواندن این مطلب به شما کمک می کند. با سرگذشت این شی پرماجا آشنا شوید. روزی که ریال واحدرسمی ایران شد...
[تاریخچه ی پول,چگونگی پیدایش پول]پول چه تاریخچه ای را در پشت سر دارد؟ خواندن این مطلب به شما کمک می کند. با سرگذشت این شی پرماجا آشنا شوید. روزی که ریال واحدرسمی ایران شد...
طوطی چگونه سخن گفتن آموخت دانشمند انگلیسی اهل (بریتانیا) ویلیام جان سوائینسون شرح حال رااینگونه توضیح داده حدود350 سال پیش پرنده ای بنام چوچو(تینا) واردجنگل شدولب به سخن گشود وبامردم سخن می گفت.اهالی آن زمان به این نوع پرنده علاقه مندشدند.
[دروغ گفتن بچه ها]چراکودکان دروغ می گویند؟ چگونه تشخیص می دهید که فرزندتان دروغ می گوید؟ چگونه دروغ گفتن رامتوقف می کنید؟ دروغگویی موضوعی است که اگر در نهاد خانواده با آن مقابله...
زندگینامه شیخ مفید فقیهی که فتوایش را امام زمان(عج) اصلاح کرد نظر بزرگان درباره شیخ مفید جهان اسلام در عصر شیخ مفید نامههای امام زمان (عج) به شیخ مفید...
حکایتی از باب «در تاثیر تربیت» گلستان سعدی... پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت این فرزند تو است، تربیتش همچنان کن...که،یکی از فرزندان خویش... گفت ،فرمانبردارم سالی چند بر او سعی کرد...
آنان که به هر ذلتی تن میدهند تا زنده بمانند،
مردگان خاموش و پلید تاریخند.
اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند!
اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست!
اگر روزی ترکت کردند،
بدان با تو بودن لیاقت می خواهد.
زیباترین "معماری" من ،
ساختن "ذهن و دل" خویشتن است .
در گستره ی وسیع اندیشه ی خود ،
سازه ای باید ساخت ،
با ستونهایی برافراشته از افکارم …
و مصالح ، همه از جنس امید ،
و مراقب باشم ،
نقش "افکار غلط" در ذهنم ،
نقشه ی "تخریب بنیاد" من است
میتوان زیبا زیست
نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم
نه چنان بی مفهوم
که بمانیم میان بد و خوب
لحظه ها میگذرند
گرم باشیم پر از فکر و امید
عشق باشیم و سراسر خورشید
زندگی همهمه مبهمی از رد شدن خاطره هاست
هر کجا خندیدیم
هر کجا خنداندیم
زندگانی آنجاست
بی خیال همه تلخی ها...
بیشتر
از هر جایی که بیفتی ،
احتمالش هست که
بتوانی دوباره بلند بشوی ؛
از هرجایی ،
به غیر از چشم.
کتاب زندگی چاپ دوم ندارد
پرسیدم ؟چگونه
میتوانیم عاقلانه زندگی کنیم
با کمی مکث جواب داد :
گذشته ات را بدون
هیچ تأسفی بپذیر ،
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران
و بدون ترس برای آینده آماده شو
ایمان را نگهدار
و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن ، و
هیچگاه به باورهایت شک نکن
افتاده درختی که به خود میبالید
از داغ تبر به خاک غم مینالید
گفتم چه کسی به ریشه ات زد؟ گفتا
آنکس که به زیر سایه ام میخوابید
غرورگفت ،غیرممکنه ......
تجربه گفت: خطرناکه ......
عقل گفت: بیهودست ......
دل زمزمه کرد: امتحانش کن ......
عشق رامیگویم...امتحان کردم ..
غرورم به خاک افتاد ....
تجربه ام فنا شد إ
عقلم به باد رفت
ای دل از تو گلایه دارم....وعده ی
خیسی چشمهایم را نداده بودی..