دانشجو، خانواده

آیا ازدواج دانشجویی صحیح است یاخیر؟
ازدواج دانشجویی معایب و مزایایی دارد
پدیده ازدواج دانشجویی چند سالی است که مورد توجه قرار گرفته. اما آنچه در این سالها با عنوان ازدواج دانشجویی بیان میشود دقیقاً ازدواج دانشجویی نیست، زیرا در این نوع ازدواج لازم نیست که دو طرف دانشجو باشند و تنها دانشجو بودن یکی از طرفین کافی استاما ازدواج دانشجویی در معنای دقیق کلمه ازدواجی است که هر دو طرف دانشجو و در دانشگاه با هم آشنا شده باشند و ازدواج کنند.این نوع ازدواج البته موافقان و منتقدانی دارد. برای نمونه، سؤالاتی که همواره مطرح میشود این است؟آیا آشنایی دختر و پسر در دانشگاه و رابطه آنها با همدیگر به ازدواجی موفق میانجامد؟آسیبهای این نوع ازدواج چیست. پاسخ سوالات راجع به ازدواج های دانشجویی را از زبان یک روانشناس بخوانید.ابتدا میخواستم به طور کلی نظرتان را درباره ازدواجهای دانشجویی بیان کنید.البته منظور من از ازدواجهای دانشجویی فقط معطوف به آن نوع ازدواج دانشجویی که الان در دانشگاهها مطرح است و هر ساله جشنی برگزار میشود نیست، زیرا همانطور که مستحضرید، در این نوع ازدواج حتماً لازم نیست که دو طرف دانشجو باشند.منظور من بیشتر آن نوع ازدواجهای دانشجویی است که دختر و پسر در دانشگاه با هم آشنا میشوند و تصمیم میگیرند که با هم ازدواج کنند.در حقیقت، یکی از نحوههای صورت گرفتن ازدواج در حال حاضر این نوع ازدواج است. دختر و پسر فرایند آشنایی را در مدتی طی میکنند، حتی ممکن است به هم علاقهمند شوند یا مناسبات عمیقتری با هم داشته باشند و بعد به ازدواج ختم شود. در مورد اینکه گفته میشود این نوع ازدواج مناسب است یا نه باید گفت که اصولاً ازدواج امر خوب و مناسبی است اینکه دوجوان تصمیم به ازدواج بگیرند و رابطه عفیفانهای بین آنها وجود داشته باشد بسیار خوب است. همیشه که نباید قواعد ازدواج را یک چیز از پیش تعیین شده در نظر گرفت. ولی نکتهای که اینجا هست میزان آشنایی، نوع آشنایی و نوع عواطفی است که ممکن است این دو نفر به هم داشته باشند و این موارد نکات مثبت و منفیای در پی دارد.مثلاً: دختران و پسرانی که با هم آشنا میشوند یک مقدار کشش عاطفی هم به همدیگر پیدا میکنند.البته سنشان و خصوصیات طبیعی و غریزیشان هم این را ایجاب میکند.گاهی اوقات به دلیل کمتجربگی، این اتفاق به درستی به خانوادهها انتقال داده نمیشود.بسیاری از مواقع انتخاب غلط نیست، اما نحوه طرح آن برای خانوادهها نسنجیده و نادرست است.گاهی اوقات هم فاصله زمانی بین آشنایی دختر و پسر و طرح آن برای خانوادهها بسیار زیاد است.یعنی طول مدت آشنایی بسیار زیاد شده و رابطه دختر و پسر به جای آنکه صرف شناخت همدیگر بشود، به صورت نوعی زندگی دو نفره ادامه پیدا میکند.یعنی ظاهراً هیچ ازدواجی صورت نگرفته، ولی یک پیوند عاشقانه، طولانی مدت و صمیمانه همراه با درگیر شدن در سرنوشت همدیگر پدید آمده. خب، این در حقیقت دیگر روند انتخاب نیست.نکته دیگر آنکه من اعتقادم این است که عشق برای ازدواج فوقالعاده ضروری است.آدم یا باید عاشق باشد یا بتواند علاقهمند شود.عشق برای ازدواج بسیار ضروری است، اما باید توجه داشت که عشق شرط لازم است،نه کافی.عشق گذرنامه و مجوزی برای ازدواج نیست.انسان با دیدن ظاهر یا پارهای از تجلیات شخصیت یک فرد به او علاقهمند میشود، اما در نظر نمیگیرد که اینها دال بر تمامی ویژگیها و خصوصیات آن شخص نیست.مثل این است که انسان با دیدن یک اتاق خانه بخرد، در حالی که اتاقهای دیگر را ندیده. بعد هم که ازدواج میکند، با تجلیات دیگر طرفش آشنا میشود و چون این ویژگیها را نامناسب میبیند، معترض و ناسازگار میشود.برخی از منتقدان ازدواجهای دانشجویی به این نکته اشاره میکنند که چون افراد با قومیتهای متفاوتی در دانشگاه گرد آمدهاند، احتمال فراوانی وجود دارد که دختر و پسر دانشجویی که با هم آشنا میشوند از قومیتهای متفاوتی باشند و این تفاوت قومیتی احتمال موفقیت ازدواج را کاهش میدهد. شما تا چه اندازه با این نظر موافقید؟همیشه وقتی از من سؤال میکنند که ازدواج را چطور میبینی، میگویم که ازدواج شانس نیست، بلکه سازش است. سازشدهی و سازشپذیری است. سازشکاری نیست، بلکه سازگاری است. منظورم این است که ازدواجی موفق است که دو نفر با هم انطباق پیدا کنند. نمیتوانیم بگوییم فلانی شانس آورد که یک همسر خوب گیرش آمد، بلکه باید گفت فلانی و همسرش درجه سازشدهی و سازشپذیریشان بالاست.یعنی راحتتر میتوانند با هم انطباق پیدا کنند و البته شرایطشان هم به آنها کمک کرده و بادهای مساعدی وزیده. ازدواج سازشکاری نیست به این معناست که تمامیت وجود یک نفر محو فرد مقابل بشود و فقط فرد مقابل برنده باشد. از نظر من، همانطور که جان اشتاینبک میگوید، خوشبختی یک امر جمعی استازدواجی موفق است که دو نفر با هم انطباق پیدا کنند. نمیتوانیم بگوییم فلانی شانس آورد که یک همسر خوب گیرش آمد، بلکه باید گفت فلانی و همسرش درجه سازشدهی و سازشپذیریشان بالاستحالا چه چیزی باعث سازش میشود؟ هر چقدر نزدیکی دو نفر بیشتر باشد امکان سازش بیشتر است.مثلاً: اگر دختر و پسر هر دو از یک فرهنگ و خرده فرهنگ باشند، از یک سطح تحصیلات برخوردار باشند،سن، ویژگیهای ظاهری، افکار، اهداف و سبک زندگیشان بیشتر شبیه هم باشد، قطعاً سازششان بیشتر است. یعنی شباهتها باعث جذابیت میشوند.البته تفاوتهایی هم دربین دو نفر وجود دارد.منتها این تفاوتها طوری نیست که انطباق را امکانناپذیرکند.از دیداسلام هم که نگاه کنیم، میبینیم که میگویددونفری که میخواهندباهم باشندباید همکفو باشند.منظور همتا بودن است.همتایی به زن و مردبرای موفقیت درازدواج کمک میکند.
بیشتر ازدواج ها با فرهنگهای متفاوت طبقات اجتماعی به جدایی منجر می شود.
بارها اتفاق افتاده که دو طرف از طبقات متفاوتی بودند. گاه یکی از این دو نفر به خودش فشار میآورد که بالا بودن طبقه خودش را منکر شود، ولی طرف مقابل احساس حقارتش تشدید میشود. این ازدواج منجر به مشکلات و در نهایت، جدایی میشود.در ازدواج دانشجویی هم این اتفاق میافتد. دو جوان که از فرهنگهای متفاوت طبقات اجتماعی متفاوت هستند به هم علاقهمند میشوند و روی ازدواج با همدیگر هم اصرار دارند.اینها کاملاً به مسائل غیرواقعبینانه نگاه میکنند، و میگویند این ازدواج هیچ اشکالی ندارد.البته برخی از خانوادهها هم به ازدواج فرزندانشان به عنوان وجهالمصالحه نگاه میکنند و از طرف دیگر، برخی از جوانان برای آنکه با خانواده خود مقابله کنند میخواهند خودشان تصمیم بگیرند، ولو اینکه تصمیمشان غلط باشد.خانوادهها هم به این حالت دامن میزنند، به این صورت که برخوردهایشان با نگرانی توأم است، ناسنجیده عمل میکنند، فرزندانشان را به خوبی راهنمایی نمیکنند، رابطهشان با آنها دوستانه نیست، شکافی بین آنها وجود دارد و گاهی اختلاف، دوری و غربت در بین شان حاکم است. وقتی فرزندشان به سن ازدواج میرسد، نه تنها کمککنندهاش نیستند، بلکه مدعی هم هستند.این مسئله باعث میشود که در خانواده تعارض و کشمکش ایجاد شود.
حال سوال این است : منظورتان از اینکه کمککننده نیستند و مدعیاند چیست؟مثلاً کسی را که فرزندشان برای ازدواج انتخاب کرده به بهانههای مختلف نمیپسندند و میگویند فلان کسی را که من انتخاب کردهام باید انتخاب کنی،ولی باید در این روند به جوان کمک کرد و به عشق و علاقه و انتخابش احترام گذاشت. والدین نباید رابطهای قیموار با فرزندشان داشته باشند، بلکه باید او را طوری تربیت کنند که انتخابکننده و تصمیمگیرنده باشد و البته تصمیمات او هم واجد ارزشها و معیارهای خوب و سنجیده باشد.والدین فقط باید در تصمیماتی که فرزندان جوانشان میگیرند به او کمک کنند و از او حمایت کنند.حمایت هم تنها جنبه مالی ندارد، بلکه جنبه عاطفی هم دارد. توجه داشته باشند که در ازدواج فشار زیادی بر جوان وارد میشود. درست است که ازدواج امر مبارکی است، اما پراسترس هم هست، پس فرزند ما در این زمان نیاز دارد که در کنارش باشیم، نه در مقابلش. نباید مدعی و سرزنشکننده او باشیم یا اینکه انتخاب او را نادیده بگیریم یا تمسخر کنیم، بلکه باید نقش تکمیلی و تصحیحی داشته باشیم.ولی متأسفانه الان شاهد هستیم که در اکثر ازدواجهایی که خانوادهها با آنها موافق نیست مواضعی اتخاذ میشود که هم باعث از دست رفتن احترام خانوادهها ورنجیده شدن آنها میشود، هم باعث فاصله گرفتن خانوادهها از فرزندشان.اگر خانوادهای ازدواجی را نامطلوب دید، باید سعی کند فاکتورهای مورد نظرش را به فرزندش انتقال دهد تا او این موارد را ببیند.وقتی این کار انجام گرفت ولی جوان از تصمیم خود منصرف نشد، خانواده حتی اگر مخالف باشد، باید هدایتگر باشد.
حتی اگر مطمئن باشند که این ازدواج به شکست منتهی میشود.حلقه آخر نجات این است که آنان از فرزندشان حمایت کنند، زیرا راه حل دیگری وجود ندارد.همه حرفها گفته شده و اتمام حجت شده. حالا وقت حمایت است. براساس تجارب ما، عدم حمایت خانوادهها باعث افزایش احتمال جدایی میشوداین مسئله یک نوع رفتار بزرگوارانه و بخردانه است و میتواند به زندگی پایدار فرزندان کمک کند.به نظر بنده ازدواج یک انتخاب و تصمیم شخصی است منتها باید فرد بداند که با چه کسی میخواهد ازدواج کند و خودفریبی نباشد.متأسفانه بسیاری از دانشجویان گرفتار خودفریبیهای متعددی در ازدواج میشوند. ازدواج عجولانه هم اصلاً تجویز نمیشود. بزرگترین آسیبها در ازدواجهای عجولانه است که متأسفانه به کرات اینگونه ازدواجها را به خصوص در دانشجویان مشاهده میکنیم . دختر و پسر دانشجویی که مدت مدیدی با هم دوست و همکلاسی بودند والدینشان را مجبور میکنند که هر چه زودتر به خواستگاری بروند و در این راه، شرایط خا نواده،موانع و بیتناسبیها را در نظرنمیگیرندویک بحث منطقی و منصفانه با والدینشان نمیکنند.طوری با پدر و مادرشان برخورد میکنند که انگار در این زمینه تجربه کافی دارند.سؤالی که در اینجا مطرح میشود.
آیا شما دوره دانشجویی را دوره مناسبی برای ازدواج میدانید؟
اول اینکه اتفاقات با نظر ما انجام نمیشود. اتفاقات رخ میدهند و ما باید آنها را تجزیه و تحلیل کنیم.از نظر من، دوره دانشجویی دورهای جدی و مهم است. من همیشه تأسف میخورم که دانشجویان مسئله تحصیلشان رابسیار بیانگیزه دنبال میکنند.این هشداری به همه ماست تا دنبال پیدا کردن راهی برای افزایش انگیزه دانشجویان باشیم.اما به هر ترتیب، دانشجو در سنی است که نیازهایی دارد. خواهناخواه موقعیتهایی برای او پیشمیآید.گاهی اوقات ازدواج صورت از پیشتعیین شدهای ندارد، بلکه برای فرد پیش میآیدچنین موقعیتهایی را نمیتوان مسکوت گذاشت.آیا در صورت ازدواج زندگی دانشجویی لطمه میخورد؟بله،خیلی اوقات این اتفاق میافتد. البته برخی از دانشجویان هم زندگیشان منظمتر میشود.در ایران، هر چه افراد پرکارتر شوند منظمتر میشوند.معاون آموزشی ستاد ازدواج دانشجویی اشاره نموده که طبق تحقیقات، دانشجویانی که ازدواج میکنند نمرههای بالاتری در امتحاناتشان کسب مینمایند.بزرگترین آسیبها در ازدواجهای عجولانه است که متأسفانه به کرات اینگونه ازدواجها را به خصوص در دانشجویان مشاهده می شود.متأسفانه این هم از آسیبهای دانشگاههای ماست. ولی میتوان گفت بعضی اوقات بین افرادی که در رشتههای دشوارتر و پراسترستر درس میخوانند،این ازدواج است که قربانی درس و تحصیل میشود.
لطفاً این مسئله را دقیقتر و مشخصتر توضیح دهید.یعنی دو طرف به هم رسیدگی نمیکنند.بارها در بین مراجعانم مشاهده کردهام که شوهر گلایه میکند که هر وقت میخواهم مادرم را دعوت کنم، خانم میگوید امتحان و درس دارم. خانم هم از طرف دیگر گلایه دارد که اینها هر وقت به مهمانی میآیند تا دیروقت مینشینند، درحالیکه من امتحان دارم.گاهی اوقات دوره دانشجویی با به دنیا آمدن بچه توأم میشود که باعث لطمه به فرزندپروری میشود.دانشجویی رفته بود داخل یک اتاق و برای امتحان دکتری درس میخواند، درحالیکه بچههایش پشت در گریه میکردند.به هر حال، فرد نمیتواند به راحتی بگوید که من تحصیلاتم را پشت سر گذاشتم و در عین حال، به بچههایم هم خوب رسیدگی نموده ام.این شرایطی است که دنیای ما با آن روبهروست..
منظورتان این است که صرف وجود این لطمات باعث نمیشود که ما نگاه منفی به ازدواج دانشجویی داشته باشیم؟اگر هم نگاه منفی داشته باشیم، این نگاه منفی را نمیتوانیم تجویز کنیم و بگوییم که دانشجو نباید ازدواج کند چون نه حرف درستی است، نه ممکن است. به هر حال، دانشجویان ازدواج میکنند.دولتها، نهادهای مربوط به جوانان و دانشگاهها باید وظایفی را در این مورد برای خودشان تعریف کنند. همانطور که خانوادهها یکسری وظایف را برای خودشان تعریف کردهاند. بزرگ کردن نوهها، به مهمانیهای فرزندشان کمک کردن، کمکهای مالی و تدارک خانه از جمله مواردی هستند که برخی از خانواده ها برای کمک به فرزندانشان بر عهده گرفتهاند.
در بحث ازدواج :دانشجویی با سه گروه روبهرو هستیمدانشجو، خانواده، دانشگاهها.قطعاً آگاهی بخشیدن پیشگیرانه است. پیشگیری از هر نوع آسیب آگاهی دادن بهموقع است.تربیت صحیح فرزندان هم باید در نظر قرار بگیرد. تربیت از بدو تولد شروع میشود. والدین باید فرزندانشان را طوری تربیت کنند که بتوانند هیجانات شان را کنترل کنند.باید به جوان آگاهی داد که عشق پدیدهای نیست که باعث شود فرد دست و پایش را گم کند. این کششها نباید باعث شتابزدگی شودبایدآشنایی با جنس مخالف را به سمتی قابل پذیرش از نظر مذهب و اجتماع اشاعه بدهیم.خیلی اوقات میتوانیم در خانواده و در فامیل نشستهایی داشته باشیم که پسرها و دخترها بتوانند ویژگیهای همدیگر را به خوبی بشناسند و لزوماً هم هیچکدام از مرزها و خط قرمزها شکسته نشود. فقط اینگونه نباشد که وقتی فرد به دانشگاه میرود، جنس مخالف خودش را ببیند و زیر و رو شود.دوم اینکه از طریق اساتید دانشگاه راهنماییهای صحیحی به دانشجویان داده شود که البته باید امکان این کار هم به اساتید داده شود.دانشگاهها هم باید در اشتغال به دانشجویان کمک کنند. همانطور که در اکثر دانشگاههای دنیا اینگونه است. اگر این مسئله اتفاق بیفتد، لزوماً تنازعی بین بحث ازدواج و ادامه تحصیل اتفاق نمیافتد.مسئله دیگر این است که دولتمردان ما بسیاری از نیازهای جامعه را موجه و مشروع بدانند و بر این اعتقاد باشند که نیازهای مردم بهندرت نامشروع است. همه چیز نباید در سطوح نمادین باشد، به این صورت که یک جشن ازدواج دانشجویی برگزار کنیم و دو سکه بدهیم و تمام این کافی نیست. اینکار فقط انتظار به وجود میآورد و افراد را ناکامتر میکند.باید قواعدی گذاشته شود. وزارتخانهها باید نقششان را در قبال جوانان که یک چهارم جمعیت مان هستند، بهخوبی اجرا کنند. خانوادهها هم باید توجه بیشتری به فرزندانشان داشته باشند که البته به دلایلی این امر صورت نمیگیرد.البته بعضی اوقات خانوادهها هم قربانی شرایط و مشکلات اجتماعی هستند، ولی در هر صورت آگاهیبخشی به خانوادهها میتواند بسیار کمک کند.من فقط به دانشجویان توصیه میکنم که مشاوره قبل از ازدواج را جدی بگیرند.
عاشقی چشمانتان رابسته است.می گویند آدمی که عاشق می شود، فقط خوبی ها را می بیند و بدی ها به چشمش نمی آید.در نتیجه کور است. آیا شما هم نابینا شده اید؟اگر این نشانه ها را دارید باید قبل از بله گفتن فکری به حال چشمان بسته تان بکنیدانتخاب همسر و ازدواج گاهی آنقدر با عشق و محبت گره می خورد که شما نمی توانید مرزی میان عشق تان و واقعیت قایل شوید.وابسته می شوید و همه چیز را خوب می بینید. اوضاع بد هم که باشد، باز فکر می کنید می توانید آن را تحمل کنید.اما همیشه وضع به یک شکل نمی ماند و هیجانات اولیه که فروکش کرد واقعیت ها بیشتر به چشم می آیند.
اگر نمی دانید عشق شما را کور کرده یا نه،این مطلب را بخوانید تا بیشتر نسبت به احساستان اطلاعات پیدا کنیدعیب و نقصی نمی بینیدممکن است واقعا صادقانه بخواهید درباره نقاط قوت و ضعف طرف مقابلتان صحبت کنید اما نتوانید. چون هر چیزی که به چشم شما می آید، خوبی و حسن است. بله؛ شما جزو عاشقان کور هستید. آدم عاشق هیچ عیب و نقصی در طرف مقابلش نمی بیند و حتی کم و کاست ها را هم توجیه می کند.مثلا می گوید: فلان چیز که مهم نیست... فلان موضوع قابل چشم پوشی است... زمان بگذر درست می شود واز خودتان بپرسید سه ویژگی مثبت و سه ویژگی منفی او چیست. اگر نتوانید 3ویژگی منفی برای او برشمرید، یعنی چشمانتان کور شده است.می دانم اماوقتی دیگران درباره مشکلات این ازدواج برایتان صحبت می کنند، می گویید:می دانم اما دوستش دارم... می دانم اما ماجرای ما فرق می کند... می دانم اما من می توانم از پسش بر بیایم... این هم یک نشانه است برای این که عشق چشمان شما را کور کرده است.شما وقتی یک عشق روشن و متعادل دارید که بتوانید منطقی درباره همه مشکلات ازدواج فکر کنید و هشدارها را جدی بگیرید.من شبیه تو امعشق کور باعث می شود کم کم خودتان را عوض کنید و شبیه طرف مقابل شوید. شما یا متوجه این تغییرات نمی شوید یا به خودتان می گویید ایرادی ندارد، من شبیه او می شوم. این تغییر موقتی است و شما فقط برای کم کردن تفاوت ها و تنش های احتمالی زیر بار این تغییرات می روید. عشق کور باعث می شود از خواسته هایتان و عادت هایتان کنار بکشید وکپی برابر اصل او شوید و به هر ساز طرف مقابلتان برقصید.البته کمی شبیه شدن در عشق طبیعی است اما تغییر دادن خود برای شبیه شدن به طرف مقابل، آن هم به صورت یک طرفه، فقط در اثر وجود یک عشق کور ممکن است.بدون او می میرم.اگر به همه تفاوت ها واقفید و یا فکر می کنید با وجود مشکلاتی که در این ازدواج وجود خواهد داشت، نمی توانید از او جدا شوید و زندگی بدون او برایتان مساوی با مرگ است، یک وابستگی کور را تجربه می کنید. اگر حاضرید به خاطر او قید همه چیز را بزنید، از خانواده تان، کارتان، آبرویتان بگذریدکه فقط به او برسیدشما واقعا کور شده اید و قدرت پیش بینی آینده را از دست داده اید. عشق کور شما را آنقدر هیجانی کرده که نمی توانید منطقی فکر کنید. بنابراین باید قدری تامل کنید، کمی فاصله بگیرید و در صورت لزوم با یک مشاور در تماس باشید.عشق شما در ده سال آیندهدوران اوایل ازدواج برای بعضی ها که شاید دقت لازم برای انتخاب شریک زندگی خویش را ننموده اند، دوران سخت و سردی باشد، دورانی که گاهی ناامید از ادامه راه با همسرشان می شوند و گاه نیاز یک فرد سومی به نام مشاور را لازم می دانند.اگر شما هم جزو زوج هایی هستید که در اوایل ازدواج قرار دارید و شک کرده اید.سوالات زیررا پاسخ دهید تا معلوم شود ازدواج شما با مشکل برخورد خواهد کرد یا خیر
1- قبل از ازدواج کمتر از 6 ماه نامزد خواهیم بود.صحیح :غلط
2- هر دوی ما بالای 21 سال داریم. صحیح : غلط
3-دوستان مشترک فراوانی داریم. صحیح : غلط
4- یکی از ما فرزند نمی خواهد، بنابراین قرار نیست فرزندی داشته باشیم. صحیح : غلط
5- تفاوت قابل ملاحظه ای میان سطح تحصیلات ما وجود دارد. صحیح :غلط
6- هر دوی ما مذهبی هستیم.صحیح :غلط
7- والدین و دوستانمان شدیداً ازدواج ما را تأیید می کنند. صحیح : غلط
8 - ما مشکلات جنسی نداریم. صحیح : غلط
9- درآمد ما کفاف زندگی مان را می دهد. صحیح : غلط
10- غلط سه بار یا بیشتر موقتاً از هم جدا شده ایم. صحیح : غلط
11- ما به پدر و مادرمان نزدیک هستیم. صحیح :غلط
12- وقتی جوان بودیم، هر دو میان دوستانمان از محبوبیت فراوان برخوردار بودیم.صحیح : غلط
13- در هر دو خانواده مان، از هر 20 نفر کمتر از یک نفر متارکه کرده اند.صحیح : غلط
14- ما با خانواده همسر خود رابطه خوبی داریم. صحیح : غلط
15- وقتی کم سالی بودیم، به بزرگ ترهایمان احترام می گذاشتیم.صحیح : غلط
محاسبه امتیازات
برای محاسبه امتیازات خود، با توجه به جواب های زیر، به هر سوالی که جواب مشابه داده اید یک امتیاز بدهید
1- غلط
2-صحیح
3- صحیح
4-غلط
5-غلط
6-صحیح
7- صحیح
8-صحیح
9-صحیح
10- غلط
11-صحیح
12-صحیح
13- صحیح
14- صحیح
15-صحیح
:امتیاز15-12خوب است و انشالا ازدواج و پیمانتان همیشه محکم باشد
:امتیاز11-7 وضع شما برای حفظ ازدواج تان متوسط است، کمی تحرک و تلاش را چاشنیزندگیتان کنید و برای رسیدن به وضعیت بهتر، تلاش هر دوی شما لازم است
:امتیاز6-0ممکن است زندگی عاشقانه و بنابراین غیرواقع بینانه داشته باشید. امتیازی در این حد، لزوماً به معنا
منبع :خانواده
متن نظر ...بسیارخوب
متن نظر ...متن زیباومتفاوت ممنونم اقای قاسمی
متن نظر ...فاصله زمانی بین آشنایی دختر و پسر و طرح آن برای خانوادهها بسیار زیاد است. ممنون
متن نظر ...جمع بندی مطالب باارزشندممنون آقای قاسمی
متن نظر ...دختران و پسرانی که با هم آشنا میشوند یک مقدار کشش عاطفی هم به همدیگر پیدا میکنند. جالبه
متن نظر ... سلام من دانشجوهستم دانشجواگرعاشق شدمسیرتعصیلات اوتغییرمی کند
متن نظر ...پیشرفت سریع سایت و وبلاگ شما در گوگل و الکسا باپکیج طلایی پیشرفت چشم گیر سایت شما در الکسا و گوگل به صورت کاملا تضمینی امکانات بی نظیر پکیج طلایی ارسال 400000 هزار بازدید واقعی با آی پی ایران به وبسایت شما ! ارسال و ثبت 1000 بک لینک غیر ایرانی با نام و آدرس سایت شما ! ثبت 100 بک لینک ایرانی با اتوریته 30 به بالا با تاثیر گزاری بسیار بالا ارسال 2000 دیدگاه تبلیغاتی با متن دلخواه شما به وبلاگ های بروز شده بلاگفا + میهن بلاگ + پرشین بلاگ + پارسی بلاگ ارسال 100000 ایمیل با متن تبلیغاتی شما به لیست جیمیل فعال ایرانی !!! هدیه : ارسال 1000 فالوور به اینستاگرام یا فیسبوک شما همه امکانات و خدمات بالا هزینه ای بالای 900 هزار تومان برای شما دارد پکیج طلایی آی الکسا با
متن نظر ... سلام به نظربزرگان بایداحترام گذاشت
متن نظر ...تصاویرمنتخب خوبه جمع بندی خوبه
متن نظر ... به نظرمن هرازدواجی باموفقیتش خوبه
متن نظر ... هرازدواجی موفقش خوبه...
متن نظر ...عالی بود