موفقیت

موفقیت چیست؟

چرا برخی فکرمی کنند، که یک مامور شهرداری نمی تواند موفق باشد؟

چرا یک شاگرد تنبل نمی تواند موفق باشد؟

آیا فکر می کنید که آن کسی که ورشکست کرده دیگر نمی تواند طعم موفقیت را بچشد؟

به نظر شما کفاشی سر کوچه موفق نیست؟

هر کسی تعبیری از موفقیت در ذهن خود دارد که زندگی وی بر اساس همان تعبیر شکل میگیرد. بسیاری از افراد میپندارند که موفقیت فقط به معنی رسیدن به اوج و نوک قله، در هر رشته ای که هستند است. مثلا در رشتۀ کفاشی کسی موفق است که یک کارخانۀ بزرگ تولید کفش در کشور داشته باشد و یا در رشتۀ سوپرمارکت، کسی موفق است که بزرگترین سوپرمارکت محله را داشته و بصورت شبانه روزی کار کند.مثالهایی که در بالا اشاره نمودم، نوعی طرز فکر است که متاسفانه در بعضی افراد باعث کاهش سرعت رشد و گاهی باعث یاس و ناامیدی می شود.در کل از موفقیت تعابیر متفاوتی ارائه شده است و نیز هر کسی تعریفی از این واژه در ذهن خود دارد. اما تعریفی که من خدمتتان معرفی می کنم بدین شرح است :

زندگی نردبانی است بی پایان که هر پلۀ این نردبان نوعی از موفقیت است و هر کدام امتیاز مخصوص خود را دارند.”

شاید گاهی امتیاز پلۀ سوم از امتیاز پلۀ هفتم بیشتر باشد و نیز برعکس. هر رویدادی که در زندگی ما باعث پیشروی و جلو رفتن، حتی به اندازۀ یک قدم نیز شود، نوعی موفقیت است. هر حادثه ای که باعث تحول ما، حتی به اندازۀ یک دست شستن شود، موفقیت است. موفقیت چیزی نیست که بتوان برای آن معیار تعیین کرد. مامور شهرداری اگر بتواند پس از مدتی مسئول مامورین شهرداری محل خود شود، به موفقیت دست پیدا کرده است. کفاشی سرکوچه اگر بتواند یک مغازۀ کمی بزرگتر برای خود دست و پا کند، به موفقیت دست پیدا کرده است و بهمین ترتیب.

این موفقیت ها اگر به صورت زنجیروار به یکدیگر متصل شوند، موفقیتی بزرگ را رقم می زنند. اصلا بگذارید واضح بگویم: از قدیم می گفتند “پول، پول می آورد” اما بهتر است که امروز به جای این عبارت بگوییم “موفقیت، موفقیت می زاید”. زیرا وقتی شما پیشرفت خود را، هرچند کوچک، به عنوان یک موفقیت قلمداد کنید، آنگاه از عملکرد خود راضی شده و بنابر اصول فکری، این موفقیت نوعی تجربۀ مفید را برای شما رقم می زند. این تجربۀ مفید خود بخود باعث می شود که شما بخواهید این تجربه را دوباره تکرار کنید و این چنین زنجیرۀ موفقیت ها رقم می خورد.

این کفاش منظور ماست!

تصور کنید وقتی آن کفاش سرکوچه، از اینکه مغازه ای کمی بزرگتر اجاره کرده و کمی کار خود را گسترش داده است، احساس موفقیت کند، سپس از اینکه یک شاگرد برای خود گرفته، احساس موفقیت کند، پس از دو سال که مشتریان او زیاد شدند و مجبور شد مغازه ای بزرگتر تر بگیرد باز هم احساس موفقیت کند، در آخر این کفاش، یک کفاشی بزرگ خواهد زد!این کفاش هرگز با خود نگفت که ” ای بابا… این کفاشی هم شد شغل؟ من تا آخر عمرم باید کفشهای بوناک مردم رو بدوزم…” و همچنین هرگز با خود اینطور فکر نکرد “من هرگز به محمد آقا کفاش نمی رسم… اون ارث باباش بهش رسید، برای همین پولدار شد،این کفاش همیشه با خود می گفت که “من بالاخره یک روزی بزرگترین کفاشی شهر را خواهم داشت؛ با ۵ نفر کارگر و ۱ نفر آبدارچی، با یک مغازۀ ۵۰ متری که تازه در کنار کفاشی، کیف و کمربند هم تعمیر خواهم کرد (اگر هم سفارش روکش ماشین برایم آمد، قبول می کنم!). نخندید. این همان نقشۀ موفقیت است که در ذهن افراد شکل گرفته و به آنها هرآنچه را که بخواهند می دهد. کسی که نقشۀ موفقیتش فقط در راه رسیدن ارث پدر و پدرزن رقم شکل گرفته و یا کسی که نقشۀ موفقیتش فقط با برنده شدن در قرعه کشی بانک شکل میگیرد، هرگز موفق نخواهد شد.هر کسی می تواند موفق باشد. حتی گدای سر گوچه. من خودم گدایی را می شناختم که پس از چندین سال مسئول گداهای یک منطقه از شهر شده بود و آنها را سروسامان می داد.پله های موفقیت

 

شما خودتان حتما این را تجربه کرده اید. فقط پلۀ اول نیاز به کمی تلاش دارد و مابقی پله ها خودبخود طی می شوند. فقط کافیست که قلق موفقیت به دستتان بیاید. همین که نقشۀ موفقیت را در سرتان داشته باشید و فقط متکی به خودتان باشید. به کمک هیچ کس حساب نکنید و مطمئن مطمئن مطمئن باشید که روزی (دیر یا زود) به همان نقطه ای که می خواهید، می رسید. فقط مطلب مهم این است که رسیدن به آن نقطۀ مورد نظر نیاز به رسیدن به چند ایستگاه دارد. پس آن ایستگاهها را با صبر و حوصله طی کنید. هیچ کس یک شبه به آن هدف مورد نظرش نرسیده است.موفقیت نسبی است. این شما هستید که موفقیت را معنا میکنید.همه میدانیم که جذابیت شخصیتی با جذابیت زیبا بودن فرق دارد. جذابیت و گیرایی شخصیتی کاملا اکتسابی است و آگاهانه و یا ناآگاهانه کسب میشود. در این پست در مورد راههای کسب جذابیت شخصیتی می نویسم:

۱ –وضع ظاهری آراسته و مرتبی داشته باشیممرتب و تمیز باشیم، هماهنگی و پاکیزگی ناخودآگاه باعث جذب مردم می شود. البته باید دقت شود که لباس های عجیب و غریب باعث جذب نمی شود. تمیزی و اطوی لباس، موهای مرتب، دهان خوشبو باعث جذب است. اما آراستگی ظاهری فقط پوشش داخل و خارج خلاصه نمی شود بلکه حرفهای زیبا، جملات مثبت، اعمال درست نیز باعث جذب است.

۲ – سکوت را تمرین کنیمبعضی افراد می پندارند که هر چه شلوغتر و پر صداتر باشند بیشتر جذب می شوند ولی اینطور نیست. سکوت تاثیری ذهنی در افراد می گذارد. هنگام سکوت، در اطارف خود ایجاد خلاء می نماییم و این باعث جذب است.ضمن اینکه سکوت انسان را عاقلتر و با تجربه تر نشان می دهد، زمینه ای مناسب برای صمیمیت است. البته سکوت ناشی از ترس و عدم اعتماد بنفس، باعث کاهش جذابیت است.

۳ – نرم و ملایم صحبت کنیماین هم، مانند مورد قبلی باعث ایجاد خلاء پیرامون می شود و باعث جذب شدن است. جیغ، داد و هوار، بلند صحبت کردن و خشن و عصبی بودن باعث قطع اعتماد مردم می شود.

۴ – فرد محترمی باشیمبه خود و دیگران احترام بگذاریم. بی ادبی در کلام و گفتار و رفتار از جذابیت بسیار می کاهد.باید در ظاهر آراسته و در باطن وارسته بود. شخص مودب و متین و محترم بی تردید جذاب تر از بی ادبان است. هتاکی و ناسزا گفتن حتی به افراد بدصفت و بی شخصیت و همچنین تحقیر و تمسخر و غیبت و بدگویی مخالف با احترام است.

۵ – از شوخی زیاد بپرهیزیم، اما خنده رو باشیمشوخی فراوان انرژی ذهنی را کاسته و جذابیت را از بین می برد. چراکه شوخی بتدریج پرده های حرمت را پاره کرده و کم کم موجب بی احترامی می شود. با این حال تبسم به چهره جذابیتی عمیق می بخشد. در تبسم سنگینی و متانت موج می زند ولی در خنده زیادی و شوخی سبکی و کاهش جذابیت نهفته است.

۶ – قاطعیت = جذابیتسست عنصر نبودن و پای تصمیمات و تعهدات ماندن موجب جذابیت است. افرادی که شخصیتی قاطع دارند هدفهای مشخص و ارزشهای معینی و برنامه های مدونی دارند و بلااستثنا جذابند. قدرت “نه” گفتن به درخواست های بی ارزش دیگران موجب رویش جذابیت است. بعضی افراد خود را فدای این و آن می کنند و هرکار مثبت یا منفی را قبول میکنند و اینطور می خواهد در دل دیگران رخنه کنند که نمی شود. جذابیت یعنی مصمم بودن و قاطعیت در رفتار و گفتار.

۷ – مراقب امیال و غرایز شخصی خود باشیمافراد دارای شخصیت مسلط و چیره بر غرایز و امیال، دارای تسلط بیشتری هستند. کسانی که بر میل جنسی، میل غذا خوردن، عواطف و هیجانات خود مسلط هستند، جذابیت معنوی دارند. تاثیر روانی گذاشته و انرژی مثبت از وجودشان فوران می کند.کسانی که غریزی و هوی هوسی هستند و مدام در پاسخ به امیال خود به سر می برند و نمی توانند خود را کنترل نمایند و خصوصا به زبان و نگاه خود مسلط نیستند، هیچ جذابیتی ندارند.بیشتر اوقات زندگی روزمره ما به مراوده و گفتگو و تعامل با دیگران میگذرد. در منزل، محل کار، خیابان، تاکسی، مغازه، کلاس درس و … . در این میان همیشه عده‏ای انگشت شمار از افراد در میان دیگران برتر بوده و نامشان زبانزد دیگران است. همچنین همیشه باعث جذب سایرین شده و در کل افرادی پرنفوذ و تاثیرگذار هستند.

اینگونه افراد هیچ فرقی با دیگران ندارند؛ مثلا ستاره داشته و یا اینکه جادوگری بدانند بلکه به صورت دانسته و یا ناخودآگاه یک سری قوانین را همیشه رعایت می‏نمایند که همین قوانین عامل برتری و جذب دیگران و عامل نفوذ در اذهان است. ما نیز می‏توانیم اینطور باشیم. در اینجا به بعضی از این عوامل اشاره‏ای مختصر می‏ نمایم :

۱ – کمتر حرف بزنیم :این بدان معنا نیست که حرف نزنیم و یا سرمان در لاک خودمان باشد. بلکه هرجا نیاز به صحبت کردن بود خود را نشان داده و نظر خود را ایراد کنیم. متاسفانه بعضی افراد اینطور برداشت می‏نمایند که کم گویی یعنی هیچ‏گویی و همین امر باعث منزوی شدن و دور شدن از اجتماع می‏گردد.

۲ – قبل از شروع صحبت حداقل ۳۰ ثانیه فکر کنیم :فکر کردن قبل از شروع صحبت هر چند کم و کوتاه باعث گزیده ‏گویی شده و از هرگونه گاف زدن و همچنین بیهوده گویی و با عجله صحبت کردن جلوگیری می‏کند. حتما دیده‏اید افرادی که پس از شنیدن حرفی یا سوالی مدت زمانی کوتاه آنرا حلاجی نموده و سپس بیان می‏نمایند و اکثر اوقات جواب آنها بسیار متین و درست است و هیچ جای ایراد نیست.اما امان از افرادی که آنچه به ذهنشان می‏آید را بیان می‏نمایند، بدون اینکه حتی لحظه‏ای در مورد آن فکر کنند. به اصطلاح با صدای بلند فکر ‏می‏کنند و اکثر اوقات حرفهایی می‏زنند که باعث پشیمانیشان می‏گردد. فکر کردن آسان است. تمرین کنیم.

۳ – با صدای بلند نخندیم :خنده با صدای بلند شخصیت انسان را زیر سوال می‏برد. هیچ انسان گرانمایه‏ای را نخواهید دید که با صدای بلند خندیده و یا قهقهه بزند. از بازیگران معروف سینما (در زندگی شخصی) گرفته تا بزرگان و دانشمندان. با صدای بلند خندیدن باعث جلب توجه دیگران شده و با توجه به اینکه دیگران نمی‏دانند مطلب شما چقدر خنده‏دار است، باعث سوء برداشت آنها می‏شود.

۴ – بخندیم :یک لبخند کوچک باعث جذب می‏شود. هر انسان دارای کودک درونی است که آن کودک درون به آنچه که خود بخواهد جذب می‏شود چه بخواهیم و چه نخواهیم. اخلاق کودک درون دقیقا مانند کودکان است و به چیزهای زیبا عکس العمل مثبت نشان می‏دهد. پس همانطور که یک کودک جذب یک لبخند می‏شود، ما نیز جذب چهره‏های بشاش و خنده‏رو می‏شویم. همچنین لبخند باعث زیباشدن چهره می‏شود.

۵ – در امور دیگران دخالت نکنیم :برایتان چقدر پیش آمده که با تلفن همراه یا شخصی دیگر صحبت می‏کرده‏اید که دقیقا پس از پایان صحبت، یک نفر دیگر آمده و گفته “چی شده؟” ؟ حتما برایتان پیش آمده است که این قضیه کمی باعث تنفر شما شده است. امور دیگران به ما ربطی ندارد زیرا اگر ربط داشت، با ما نیز در میان گذاشته می‎‏شد. دخالت در امور دیگران باعث دفع آنها شده و نوعی دورشدن را ایجاد می‏نماید. زیرا با توجه به شناختی که افراد از شخص فضول دارند، از رفت و آمد و حتی صحبت مقابل وی خودداری می‏کنند.

۶ – بسیار بسیار کم شوخی کنیم :شوخی هرقدر هم کوچک می‏تواند باعث رنجش شود مگر اینکه این شوخی با فکر قبلی و بررسی بیان شده و یا انجام شود. مثلا شوخی‏هایی که با شخصیت افراد رابطه دارد باعث قتل شخصیت می‏شود. شوخی اگر در حد یک لبخند کوچک و ملیح باشد، بسیار شیرین است و نه بیشتر.

۷ – به ظاهر خود برسیم :یکی از عواملی که باعث تاثیرگذاری در بین سایرین می‏شود، خوش لباسی، خوشبویی و خوش صورتی است. مطمئنا هیچ کس دوست ندارد با شخصی که دهان او بوی بد می‏دهد و یا لباسش پاره است دمخور شود.

۸ – آنچه هستیم باشیم :از بیان حرفهای بیخودی و دروغ و بزرگ کردن خود بپرهیزیم. آنچه که هستیم باشیم به این معنا که خود را بزرگتر از انچه هستیم جلوه ندهیم و سعی نکنیم خود را به زور در دل مردم جای دهیم.

وقتی بزرگ می شویمپروسۀ بزرگ شدن بسیار پیچیده است. آیا تابه حال در مورد هوش اجتماعی مطالعه داشته و یا شنیده اید؟ (در مورد هوش اجتماعی در پست های بعدی خواهم نوشت.)هر کسی در هر سنی و سالی می تواند بزرگ شود و طوری باشد که دیگران او را “بچه” و یا گاهی “نی نی” نخوانند. شاید برخی افراد بزرگ شدن را فقط درهیکل و هیبت خلاصه کنند و یا شاید برخی دیگر فقط از لحاظ عقلی آنرا در نظر بگیرند اما در واقع هیچکدام از این دو واژه بزرگ شدنی که من در نظرم است را معنا نمی کنند.

حال شاید برایتان سوال پیش آید که چه هنگام یک فرد “بزرگ” می شود. پاسخ این سوال یک شرط دارد و آن هم این است که ابتدا هر آنچه در مورد بزرگ شدن و آقا شدن و یا خانوم شدن در نظرتان است را فاکتور بگیرید.

یک فرد که بزرگ شده است معمولا:

  • در کمتر از ۵ دقیقه باعث جلب دوستان جدید می شود (مقوله هوش اجتماعی)
  • به بزرگتر خود احترام می گذارد (احترام به بزرگتر، از شرایط ادب است و ادب نشانه شعور و شعور نشانه بزرگی دایره ذهنی است)
  • با طمانینه و آرامش صحبت می کند (عقل سالم)
  • در حین صحبت دیگران کاملا گوش فرا می دهد (دوری از حاضرجوابی))
  • هفته ای چند بار با دوستان خود خوش می گذراند (لذت بردن از آنچه که هست نه آنچه که باید باشد)
  • دوستان خانوادگی دارد (روابط خانوادگی)
  • با انگشت به دیگران اشاره نمی کند ( و یا دستور نمی دهد)
  • با ورود اولین “جنس مخالف” به زندگی، دنیا را گلستان نمی بیند
  • سلام می کند و جواب سلام می دهد
  • با نانوایی محل مشکلی ندارد (تعمیم به روابط)
  • می داند چگونه پول جمع کند (هوش اقتصادی)
  • به راحتی پول خرج می کند
  • در مواقع لزوم اصلا پول خرج نمی کند
  • در میهمانی لباس میهمانی و در محیط های آکادمیک (یا دانشگاه) لباس درس می پوشد (مناسبات اجتماعی، فرهنگی)
  • همزمان هم درس می خواند و هم خوش می گذراند
  • تفاوت بین دوست و دشمن را می داند
  • با اولین لطف از جانب دیگران جذب آنها نمی شود
  • تفاوت بین کودک و بزرگسال را می داند
  • اگر گوشت نبود، از سویا استفاده می کند، اگر نبود نان و پنیر می خورد
  •  بر عقیدۀ خود ثابت قدم می ماند اما حق را میپذیرد و با تحقیق عقیده خود را عوض میکند
  • با ادب است
  • اینترنت را در چت، فیسبوک و خلاصه نمی کند
  • همرنگ موقعیت می شود
  • بهداشت خود را بدون تذکر دیگران رعایت می کند
  • وضعیت ظاهری خود را آراسته نگاه می دارد
  • به جنس مخالف و موافق به یک صورت سلام می کند
  • زندگی او هدف دارد.

اما فردی که بزرگ نشده است معمولا

  • به سختی دوست پیدا میکند
  • میهمانی نمی رود
  • با لباسهای میهمانی به کلاس درس می رود
  • از احترام چیزی سر در نمی آورد
  • با کوچکترین مسئله ای داغ می کند
  • با جمع دوستان جور نمی شود
  • فقط به عده ای خاص سلام می کند
  • زود عاشق می شود
  • در عرض ۵ دقیقه۵۰۰۰۰ هزار تومان را به باد می دهد
  • با نانوایی محل مشکل دارد (تعمیم به روابط)
  • می گوید ” یا درس یا تفریح”
  • اگر یک کودک به اوحرف بی ربطی بزند کتکش می زند
  • بی ادب و دهان پاره است
  • دندانهایی کثیف یا کفشهایی خاکی دارد (یا هردو باهم)
  • همانی را که دیگران دارند، دوست دارد
  • حزب باد است
  • به جنس مخالف سلام نمی کند

در بالا تعدادی از مشخصات افرادی که بزرگ شده اند و افرادی که هنوز کوچک هستند از جنبۀ هوش اجتماعی لیست شد. اما اینها نظر شخصی هستند که با همفکری با چند نفر از صاحبنظران ارائه شده اند. آیا شما هم مورد خاصی در نظرتان است؟بر اساس قانون جذب ما چه کسانی را جذب می‏کنیم و یا چه کسانی جذب ما می‏شوند؟هر فردی در زندگی یک سری دوستان خاصی دارد که تقریبا همه آن دوستان، از خصوصیاتی نسبتا شبیه به هم برخوردارند و با به عبارتی دیگرمعمولا طیف دوستان و همنشینان هر شخص، افراد خاصی هستند که خصوصیات اخلاقی نسبتا شبیه هم دارند.قانون جذب فقط منحصر به اشیا و خواسته‏های مادی و معنوی نیست بلکه در مورد افراد نیز صادق است. یعنی ما تا اندازه‏ای می‏توانیم تعیین کنیم که چه کسی را جذب خواهیم نمود.

طبق یافته‏ های دانشمندان، هر کسی دربردارندۀ هاله‏ای از انرژی در اطراف خود است که این هالۀ انرژی به تفکرات فرد بستگی دارد؛ 

تفکرات مثبت هاله‏های انرژی مثبت و تفکرات منفی هاله‏های انرژی منفی را تولید می‏کنند. پس با توجه به اینکه هاله‏های انرژی در اطراف هر شخصی وجود دارد، مجاورت با افراد مثبت‏اندیش یا منفی‏نگر باعث تاثیر در رفتار ما می‏شود. برای مثال با خود تصور کنید که چرا یک کودک در بغل مادر خود احساسی بسیار خوب دارد؟ یقینا به این دلیل است که مادر با عشق خالص و ناب خود به کودک، انرژی خود را به او منتقل نموده و با بغل کردن کودک، وی را در فضای انرژی مثبت خود قرار می‏دهد. همینطور در مورد هاله‏های انرژی افراد خوب، مثبت نگر و … . و نیز هاله‏های انرژی افراد منفی نیز همینطور است. حتما تابحال هم نشینی با افرادی که تفکرات منفی دارند هم نشین شده ‏اید. قطعا تا چند دقیقه یا ساعت دچار نوعی کاهش انرژی شده و حالت شادابی خود را از دست داده‏اید.

قانون جذب می‏گوید : هر انرژی تمایل به جذب انرژی همانند خود را (در شکل کاملتر) دارد.به همین دلیل است که قانون جذب به ما می‏گوید شما بخواهید (به خواستۀ خود فکر کنید) سپس ما با تصور کردن و تلقین به نفس و در واقع با تابش انرژی به هستی، آن چیزی که به آن فکر می‏کرده‏ایم را به شکل پرتراکم خود (یعنی جسم و تجسم یافته) به دست می‏آوریم. این اساس قانون جذب است. همچنین یک قانون در علوم پایه وجود دارد که می‏گوید :

همیشه شکل کم تراکم هر انرژی تمایل به جذب شکل پرتراکم و انبوه خود دارد.

در مورد جذب انسانها و اینکه ما چه کسانی را جذب می‏کنیم، نمی‏توان افرادی را که حضورشان در زندگی ما به دست خودمان نبوده و ناچارا در زندگی ما وارد شده‏اند را به حساب آورد، مانند پدر، مادر، برادر، معلم، همسایه و … . اما جذب دوستان و همسر مسئله‏ای است که تا اندازه‏ای می‏توان در آن به صورت اختیاری عمل نمود.

ما همیشه افرادی را جذب می‏کنیم که مانند ما اندیشیده و نیز رفتاری مانند خودمان دارند اما نه تنها دقیقا شبیه خودمان، بلکه بسیار بیشتر و شدیدتر از خودمان در آن رفتار و تفکرات زندگی خود را سپری می کنند. برای مثال اگر ما روزی ۵ بار غیبت کرده و دروغ می‏گوییم، فردی را جذب خواهیم کرد که روزی ۵۰ بار دروغ گفته و غیبت می‏کند. همچنین مثلا اگر ما تا اندازۀ ۲۰ نمره امیدوار به رحمت خدا هستیم، فردی را جذب می‏کنیم که به اندازۀ ۲۰۰ نمره به رحمت خدا اطمینان و یقین دارد.پس در واقع افرادی را که ما ناخودآگاه جذب می‏کنیم، دقیقا همان بازگشت رفتار خودمان است که به صورت یک انسان در حضورمان ظاهر شده است. همان طور که بزرگان و مشاهیر جهان از قدیم گفته‏ اند، انسانها و دوستان در واقع آینۀ رفتار ما هستند و دوستان می‏ آیند تا ما خود را بشناسیم و جملاتی از این قبیل.از طرفی طبق ضرب المثل “موش داخل کاسۀ آدم وسواسی میرود”، همیشه حساسیت بیش از حد به یک مسئله یا امری مهم و یا حتی غیرمهم باعث کشاندن و جذب کردن آن مسئله به سمت خودمان است (به دلیل ترس از به وجود آمدن مسئله). برای مثال ما از مریضی می‏ ترسیم و همیشه اولین کسی که مریضی خاصی را می‏گیرد، خودمان هستیم و در مورد جذب انسانها، مثلا ما از افراد دروغگو خیلی بدمان می‏ آید و همیشه به خود می‏گوییم “من از آدمهای دروغگو حالم بهم می‏ خورد” و بالاخره دوستی می‏ یابیم که الهۀ دروغگویی است و یا همیشه با خود می‏گوییم “من از انسانهای خسیس بدمان می‏آید” و در واقع این بد آمدن ناشی از ترسِ گرفتار شدن در دام آنهاست و نتیجتا یک انسان که اصلا شلوارش جیب ندارد (!) نصیب ما می‏شود. پس در قدم اول ما با تفکر منفی و ترس از گرفتارِ انسانهایی با اخلاق ناپسند شدن، در واقع به آنها فکر کرده و با قراردادن آن تفکرات در هالۀ انرژی خودمان، آنها را جذب می‏نماییم.همچنین یکی دیگر از عواملی که بعضی افراد بد (یا به اصطلاح مریض روحی) جذب ما می‏ شوند، سرزنش‏ های قبلی است که به دیگران کرده  ‏ایم برای مثال دوست ما همسری دارد که بسیار بداخلاق و خشن است. او را سرزنش کرده و مثلا به او می‏گوییم “توباید در انتخاب همسر بیشتر دقت می‏کردی، این چه همسری است که انتخاب کرده‏ ای” و با این کار بومرنگ خود را به سمتی پرتاب می‏کنیم که باعث ناراحتی و دلخوری فرد می‏شود و باید منتظر بازگشت بومرنگ خود باشیم (زندگی بازی بومرنگهاست). چه بسا افرادی که در امر انتخاب دوست و یا همسر بسیار بیشتر از ما دقت کرده‏اند اما باز هم گرفتار نوع مشکل‏دار آن شده‏اند (در راستای امتحان الهی).البته هیچ کس گناه کار و مسئله‏ دار به دنیا نیامده است و آن دوستان و اطرافیان ناجور بوده‏ اند که وی را به راه خطا کشانده‏ اند، پس ، بهتر است فرد گناه کار را مریض بنامیم و بدانیم که یک مریض نیازمند درمان جسمی و روحی است.چه کنیم تا آدمهای خوبتر را جذب کنیم؟خیلی راحت است؛ خودمان خوب باشیم، همه را دوست داشته باشیم، به بدیهای افراد فکر نکنیم و اصلا از این نترسیم که نکند فردی با این اخلاق ناپسند نصیب ما شود و یا نکند دوستی با این مشخصات در زندگی ما قدم بگذارد. (همیشه بدانیم که ما آنقدر خوب هستیم که افرادی که شاید مریض باشند از همنشینی با ما درمان شوند. پس اصلا به همنشینی با افراد مریض فکر هم نکنیم) البته ناگفته نماند که خالق طبیعت به وسیله‏ های گوناگون گاهی افراد را امتحان می‏ کند که این از دست ما خارج است.

منبع :بانک علمی مقالات

 

24 نظر

  1. lord blacklord blacksays:

    salam be doste khobam be weblog man sar bezan va tabadol link kon...... ba tashakkor blackmanager blackmanager.lxb.ir -------------- http://www.robotblog.ir سیستم اتوماتیک ارسال نظر گروهی

  2. احمدرضاخوانساریاحمدرضاخوانساریsays:

    متن نظر ... اینجانب نیزتبریک عرض می کنم

  3. حسینعلی یخ شکنحسینعلی یخ شکنsays:

    متن نظر ... سال خوبی داشته باشید

  4. اصغردایی زادهاصغردایی زادهsays:

    متن نظر ... استادعزیزسلام عیدشمامبارک وبلاگ متفاوتی یه

  5. امینامینsays:

    متن نظر ... متن قشنگی است

  6. ناشناسناشناسsays:

    متن نظر ...مرسی

  7. زیبا سفیدرودیزیبا سفیدرودیsays:

    متن نظر ...زندگی نردبانی است بی پایان که هر پلۀ این نردبان نوعی از موفقیت است و هر کدام امتیاز مخصوص خود را دارند. اون آهن رباراخوب اومدی آخرش قشنگه مگه نه

  8. علیعلیsays:

    متن نظر ...عالی ممنون

  9. محمدمحمدsays:

    متن نظر ...ما همیشه افرادی را جذب می‏کنیم که مانند ما اندیشیده و نیز رفتاری مانند خودمان دارند اما نه تنها دقیقا شبیه خودمان، بلکه بسیار بیشتر و شدیدتر از خودمان در آن رفتار و تفکرات زندگی خود را سپری می کنند. برای مثال اگر ما روزی ۵ بار غیبت کرده و دروغ می‏گوییم، فردی را جذب خواهیم کردمتن خوبی مستندات عالی

  10. محمدحسن باقری ملک آبادیمحمدحسن باقری ملک آبادیsays:

    متن نظر ... انسانهابایدبایکدیگرگفتمان داشته باشندلذاموثرمی باشد

  11. مهین امین زادهمهین امین زادهsays:

    متن نظر ...وب زیبایی دارین ممنون ازراهنمایهاتون

  12. عباس اکبری ازآملعباس اکبری ازآملsays:

    متن نظر ... چهرهاوشاخصها رنگ امیزی همه خوبه تشگرازاینکه وقت خودراصرف امرخیرمی نماییداستاد

  13. مهدیمهدیsays:

    متن نظر ... خیلی جذاب وعالی ودوست داشتنی

  14. اسماعیل ازکاشاناسماعیل ازکاشانsays:

    متن نظر ...این طرف چه باکلاسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  15. ho3einho3einsays:

    با سلام مطالب زیبا و قشنگی بود......

  16. ناشناسناشناسsays:

    متن نظر ... بسیارعالی

  17. کاشفیکاشفیsays:

    متن نظر ...مرسی عالیه

  18. ناشناسناشناسsays:

    متن نظر ... یک سری دوستان خاصی دارد که تقریبا همه آن دوستان، از خصوصیاتی نسبتا شبیه به هم برخوردارند و با به عبارتی دیگرمعمولا طیف دوستان و همنشینان هر شخص، افراد خاصی هستند که خصوصیات اخلاقی نسبتا شبیه هم دارند.

  19. تورجتورجsays:

    متن نظر ... موضوع ومطالب فوقلعاده مرسی

  20. مغنیمغنیsays:

    متن نظر ... منونم عالیه

  21. ناشناسناشناسsays:

    متن نظر ... زندگی ودامدخانه وار بی تاثیرنیست

  22. جعفرجعفرsays:

    متن نظر ... یاروعجب باحاله

  23. علیعلیsays:

    متن نظر ...جذب انسانها و اینکه ما چه کسانی را جذب می‏کنیم، نمی‏توان افرادی را که حضورشان در زندگی ما به دست خودمان نبوده و ناچارا در زندگی ما وارد شده‏اند را به حساب آورد، مانند پدر، مادر، برادر، معلم، همسایه و … . اما جذب دوستان و همسر مسئله‏ای است که تا اندازه‏ای می‏توان در آن به صورت اختیاری عمل نمود.

  24. علی اصغر پوریاعلی اصغر پوریاsays:

    متن نظر ... بسیار زیبا