رمزموفقیت والدین درتعلیم وتربیت

رمزموفقیت والدین درتعلیم وتربیت فرزندان ازنظرتوسعه فرهنگی ،آموزشی ،اجتمایی،اخلاقی،

نیازمندبررسی واقدامات اولیه جهت ارتقاءسطح روابط می باشددراین مقاله می خواهیم شماعزیزان راباسایرموضوعات آشنانماییم.شایدشماتصورکنید،توسعه فرهنگی جهت تعلیم وتربیت فرزندان پیش نیازنباشدولی مطالعات دراین موضوع نشان می دهدفرزندان مازمانی که شروع به صحبت نمودن می کنند متوجه نوع رابطه وبرخوردوالدین واعضای خانواده می باشند.بطورکلی همه خانواده ها دوست دارندفرزندشان جزء بهترینهاباشد.آیاتاکنون ازخودتان پرسیده ایدچه اتفاقی می افتدکه فرزندخانواده ای ازمسیرصحیح زندگی خارج می شود،کودک شمارفتارتان رازیرنظرداردبه هرشکلی که باهم سخن بگویید،سخنان شماراضبط می کندفرزندشماحافظه بسیارخوبی دارد یادتان بماندرفتارشما وگفتارتان سرمشق اوست.می خواهم صادقانه بگویم باهمسرواعضای خانواده بایدبه بهترین شکل ممکن سخن بگوییدوازسخنانی که حاصلش سردی درروابط خانواده می باشدبشدت دوری نمایید. یکی ازشاخه های رشدفرزندان توسعه آموزشی می باشد،اگرفکرکنیم فرزندان وقتی که به سن هفت سالگی میرسند وقت آموزش آنهافرامی رسد بدانیم بیراهه رفته ایم.یادمان باشدآموزش فرزندان از همان کودکی و خردسالی شروع می شود،والدین جهت ارتقاءسطح آموزش فرزندان بایستی تلاشهای زیادی انجام نمایند کودکان خودرابایدبانام وسایلی ماننداسباب بازی ،رنگها،کاغذ،وغیره آشناکنیم.به کودک خودآموزش دهیم که کدام دسته ازوسایل برقی خطرناک است، ازسخنانی که به واقعیت نزدیک نیست بخاطراینکه فرزندتان را بترسانیم بپرهیزیم،بدانیم این نوع سخنان تبعات منفی بسیارزیادی دارد.این اقداامات راادامه می دهیم تاسن هفت سالگی زمانی که فرزندمان واردحوزه آموزشی گردیدبایستی بامحل تحصیل فرزندمان درارتباط باشیم وبامعلم فرزندمان قدم به قدم همکاری نماییم تاانشاالله نتیجه مورد نظرگرفته شود.اجتماعی شدن فرزندان در جامعه به وسیله خانواده شکل می‌گیرد. اجتماعی شدن فرآیندی است که از دو سالگی برای فرزندان اتفاق می‌افتدودر واقع می‌توان کودکان را برای زندگی اجتماعی آماده کند. فرایند جامعه پذیری از دو تا هفت سالگی شکل می‌گیرد. خانواده می‌تواند 75 درصد از شخصیت هر فردی را قبل از هفت سالگی شکل دهد.لذاباتوجه به اینکه خانواده نقش بسیار مهمی در این مساله دارد پدر و مادر باید بیشتر به فرایند جامعه پذیری کودک توجه داشته‌باشند. "نظربه اینکه امروزه در خیلی از خانواده‌ها مادر و پدر کنترل روابط اجتماعی را مثل گذشته در اختیار ندارند، متاسفانه در بیشتر مواقع مشاهده می شود،که مراکزآموزشی این نقش را بر عهده گرفته‌اند وباتوجه به اینکه تعدادی ازخانواده ها شاغل هستند،کودکان خودرا در اختیاراین مراکز قرار می‌ دهندکه نمی‌توانند هنجارهای اجتماعی لازم را در کودک نهادینه کنند. هنجارهایی که توسط والدین می‌توانند در کودکان، به شکل ارزش‌هایی درونی درآیند. این باعث می‌شودکه آموزشگاه‌ها به کودکان یک چیز را یاد دهند در حالی که والدین چیز دیگری را به کودکان آموزش می‌دهند.مامی توانیم بارابطه نزدیک بافرزندان برای آنهابعنوان بهترین دوست باشیم فرزندان باید بتوانندباوالدین راحت سخن بگویند.موفق بودن در زندگی مهمترین خواست هر پدرو مادری برای فرزندش درتمامی مراحل زندگی می باشد.اما رسیدن به این خواسته روزها و سالها برای کودک دلبند از همان سالهای نخست ذهن والدین را مشغول می کند،شاید رعایت نکات ذیل بتواند رسیدن به این هدف را ساده ترکندبه او یاد بدهید برای هر کارمثبت و قدم بزرگی که برای زندگی او برمی دارید ، از شما تشکروقدردانی کندو این موضوع را به صورت شفاهی بیان کند. حالا این کار می تواند از یک بازی ساده در پارک ،خواندن کتاب و حتی خرید یک هدیه باارزش باشد،احترام متقابل شما به فرزندتان می تواند فضایی گرم و صمیمی ایجاد کند،به حرفهای فرزندتان گوش دهید.اگر او از دبستان به خانه آمده و درباره همکلاسی اش با خشم صحبت می کند، سریع موضع گیری نکنید و به او نگویید درباره این مسائل منفی صحبت نکند. این کار شما تنها سبب انباشته شدن مشکلات در وجودش می شود،بلکه سعی کنید با درک کامل به حرفها و بهانه هایش توجه کنید و نشان دهید احساساتش را درک می شود انجام اقدامات روتین در زندگی یکی از بهترین اقدامات ضروری برای ایجاد حس لذت و امنیت در زندگی کودکتان است . خانواده هایی که برای غذاخوردن ، حمام رفتن و زمان خواب کودکشان برنامه منظمی دارند ، ازروابط خانوادگی برخوردار هستند و به کودک کمک می کنند احساس امنیت بیشتری داشته باشد.حتی با این کار سلامت کودک از نظر روانی هم تامین شده واو را در برنامه ریزی برای زندگی پرمشغله آینده یاری می دهد،تشویق کودک به فعالیتهای فیزیکی از دیگر مسائلی است که باتوجه به رواج استفاده کودکان از وسایل تکنولوژیک همچون موبایل وکنسولهای بازی درسنین پایین اهمیت صدچندان پیدا کرده است .عادت کردن کودک به نشستنن خیره شدن به صفحه مانیتوریا تلویزیون قطعا سلامت اورابه خطر می اندازد و تاکید والدین بر انجام فعالیتهای ورزشی می تواندشادی رابه او بازگرداند سلامتش را تضمین نماید. این سؤال همواره برای مادرها و پدرها مطرح بوده است که از چه زمانی باید نظم و انضباط را به کودکان خود یاد دهند و در این راه از چه روش‌هایی می‌توانند استفاده کنند. درمورد مسائل مرتبط با نظم و انضباط، تکنیک‌ها روش‌های مختلف آموزش نظم و انضباط به کودکان نیز ارائه می‌گردد.این سؤال مطرح می‌شود چه زمانی باید نظم و انضباط را به کودک آموزش داد. شاید بتوان زمانی که کودک شما دوماهه شد پاسخ‌های خود را تغییر دهید و او را تشویق کنید تا الگویی صحیح و مناسب برای خود پیدا کند. برای رسیدن به این اهداف، بگذارید کودک خودش راه‌حلی برای خوابیدن پیدا کند. با داشتن برنامه‌ای منظم و منطقی می‌توانید خوردن، خوابیدن و بازی کردن فرزندتان را به گونه‌ای تنظیم نمایید که برای دیگر اعضای خانواده مشکلی به وجود نیاورد. همة این عوامل در کنار هم زمینه‌ساز رفتار مقبول کودک در آینده خواهد شد.و زمانی که راه رفتن را یاد می‌گیرد.(9 تا 16 ماهگی)، مهم‌ترین موضوع، ایمنی و امنیت کودک است. بهترین کاری که در این مقطع سنی برای کودک می‌توانید انجام دهید این است که درحالیکه دسترسی او را به برخی از وسایل و ابزار محدود کرده‌اید، او را آزاد بگذارید تا با بعضی از وسایل دیگر بازی کند. مثلاً می‌توانید اشیاء سنگین موجود در اتاق مثل گلدان و... را بردارید و وسایل پلاستیکی وسبک را در اختیار او قرار دهید. این امر باعث می‌شود تا کودک شما به شکلی بی‌خطر، نیاز به جستجو و کنجکاوی خودرابرآورده سازد. در این مقطع سنی، همیشه باید برکودک خود نظارت داشته باشییدکودک شما به سمت اشیاء خطر ناک مانند بخاری حرکت کرد، خیلی آرام بلندش کنید،مثلاً به او بگویید داغ است ممکن است کودک شما بار اول منظور شما را نفهمد و فقط بخندد، اما مطمئن باشیدکه بعد از چند هفته، فرزندشما متوجه مطلب می شود. نظم و انضباط کودک در سن 18 ماهگی پیچیده‌تر می‌شود. در این سن کودک می‌خواهد میزان قدرت و نفوذ خود را بر والدین دریابد، بنابراین حدواندازه قدرت خود را بارها و بارها امتحان می‌کند. نقش مهم والدین در این مقطع حساس این است که حدودخاصی را برای کودک خود تعیین، و این حدود را همواره رعایت نمایند.موضوع مهم دیگری که بسیاری از والدین آن را به شکلی مطرح می‌کنند، این است که می‌گویند «رفتار کودک ما صحیح و درست است، اما بازدرمواقعی با هم دچار مشکل می‌شویم. آیا ما کودک خود را درست تربیت نکرده‌ایم یا کودک ما درست تعلیم ندیده است پاسخی که می‌توان به این سوال داد این است که هیچ‌کدام از دو طرف مقصر نیستند.درواقع وجود مشکل بین کودک و والدین ناشی از ماهیت کودکی است و هر کودکی این‌گونه عمل می‌کند کودکان در حد توان خود یاد می‌گیرند،وقتی فرزندشماکاری را درست و مطابق بامیل شما انجام می‌دهد،او را تشویق کنید.

مادر،پدر یا فرزند سالاری

بدون تردید خانواده و چگونگی روابط میان اعضای خانواده و کیفیت ارتباط والدین با فرزندان، در شکل گیری شخصیت و رشد اجتماعی، عاطفی و عقلانی فرزندان نقش و اهمیت فراوانی دارد. روان شناسان معتقدند محیط خانه اولین و بادوام ترین عامل در رشد شخصیت افراد یک خانواده است محدودیت مطلق،آزادی مطلق و عدم دخالت افراد خانواده در کار یکدیگر و نهایتاً آزادی مشروط ظاهر شود.

محدودیت مطلق

پدرسالاری درچنین خانواده هایی معمولاً یک نفر بر تمام اعمال و رفتار دیگران ناظر است. این فرد غالباً پدر در بعضی موارد مادر خانواده( مادرسالاری) است و گاهی نیز برادر یا خواهر بزرگ تر نسبت به دیگر اعضای خانواده، با چنین روشی رفتار می کند. در این خانواده فقط یک نفر تصمیم می گیردوهدف راتعیین می کند. همه باید مطابق میل او رفتار کنند،او فقط حق اظهار نظر دارد و دستورش باید بدون چون و چرا از طرف دیگران اجرا شود.

پیامدهای نامطلوب محدودیت مطلق

ترس و وحشت بر اعضای خانواده مستولی است و آنان احساس می کنند هیچ شخصیتی ندارند.در نتیجه فرزندان احساس امنیت نمی کنند،وضع آنها همیشه متزلزل است اعضای خانواده هدف انجام کارها را نمی دانند و جرأت نمی کنند دلیل آنها را بپرسندفرزندان ظاهراً در حالت تسلیم و اطاعت از پدر و مادر خویش هستند و به طور خودکار می آموزند که همین روش را در برابر دیگران داشته باشند. در نتیجه به بچه های هم سن یا کوچک تر از خود آزار می رسانند.فرزندان در این خانواده، افرادی متعصب خواهند بود که تحمل اندیشه های مخالف را نخواهند داشتچنین افرادی قدرت ایجاد ارتباط مثبت با دیگران را ندارند و در زمینه عاطفی و اجتماعی به طور کافی رشد نکردهاند،اغلب این افراد ضعیف النفس بوده و از قبول مسؤولیت خودداری می کنند.دراینگونه خانواده،روحیه خلاقیت و امکان ظهور استعدادها از بین می رود.در بعضی موارد محدودیت مطلق سبب خودکم بینی افراد خانواده می شود. پدرسالاری یا مادرسالاری باعث سرکوب روحیه مشاوره و همکاری و تعاون با دیگران می شود              

آزادی مطلق

در چنین خانواده هایی به فرزندان اجازه داده می شود که به خواسته های خود آن گونه که می خواهند دست یابند و آرزوهای خود را برآورده نمایند. در این خانواده افراد دارای آزادی مطلقند و هرچه را تمایل داشته باشند، می توانند انجام دهند. شعار طرفداران این دیدگاه این است که:« بگذار هرچه خواستند، انجام دهند.بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که سلب آزادی موجب عقده روانی در فرد و اختلال در زندگی آینده او خواهد شد، زیرا هر خواسته، از نیازی در درون فرد حکایت می کند و ضروری است که در اسرع وقت آن نیاز تأمین و ارضا شود. در صورت سرکوب و ایجاد محدودیت، فرد دچار افسردگی می شود. در چنین خانواده هایی خواسته ها و تمایلات فرزندان محور اصلی و خط دهنده فعالیت اعضای خانواده، حتی والدین آنها است. فرزندان این خانواده ها خصوصیت مشترکی دارند از جمله: لوس بودن، خودخواهی، نامحتاط بودن و خواسته های بی شمارکه باید برآورده شودآنها بسیار بی حوصله و ناشکیبا هستند و برای حل مشکل خود از راه خشونت وارد می شوند و ناکامی خود را درباره اهداف شان پذیرا نمی باشند.

عوارض نامطلوب آزادی مطلق

فرزندان خانواده های فرزندسالار معمولاً سست عنصر و بی اراده یا حداقل کم اراده اند.ودر نتیجه به آنها به دلیل عادت کردن به آزادی مطلق و بی بند و باری نمی توانند خود را کنترل کنند ورشکستگی تربیتی و اخلاقی دچار می شوند.آزادی مطلق و بی بند و باری حاکم در چنین خانواده ها موجب فراهم شدن زمینه های بزهکاری در عرصه حیات اجتماعی کودکان می شود. در بیشتر موارد به علت تضاد بین خواسته های فرزند با سایر افراد خانواده، نزاع و درگیری رخ می دهد.در این خانواده ها روحیه اطاعت از قانون و احترام به مقررات اجتماعی و رعایت آداب اخلاقی به حداقل ممکن تنزل پیدا می کند،فرزندان تلاش و سختی کار را احساس نمی کنندو  خود را در انجام کارهای شخصی ناتوان می دانندو نداشتن جرأت برای انجام کارهای مهم و اساسی باعث سرکوب توانایی های فرزندان می شود،در نهایت فرزندان دچار خودکم بینی می شوند

آزادی مشروط

درخانواده هایی که نه محدودیت مطلق سایه افکنده و نه دچار معضل آزادی مطلق هستند، آزادی مشروط معیار و ملاک رابطه والد- فرزند می باشد. همه افراد خانواده به تناسب موقعیت خویش، حق دخالت در اداره امور خانه و اظهار نظر درباره مسائل مختلف را دارند. این روابط عاقلانه ترین و انسانی ترین روش زندگی و فرزندپروری می باشد. فرزندان چنین خانواده هایی بدون سختگیری و کنترل بیش از حد یا آزادی و رهایی در انجام کارها، از یک حد تعادل و آزادی نسبی و انضباط هدایت شده برخوردارند و از نظر عاطفی نیز در یک سطح متعادل و بدون افراط و تفریط قرار دارند و به موقع از محبت والدین بهره می جویند و شخصیت آنها در خانه مورد احترام قرار می گیرد. این افراد نظم گرا، منضبط و تسلیم نرم های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی هستند، حق اظهار نظر دارند و مشکلات خود را با والدین در میان می گذارند.این فرزندان در مکان های آموزشی وغیرآموزشی ارتباط عاطفی و اجتماعی صحیحی برقرار کرده و اختلاف عقاید دیگران را به راحتی پذیرا می شوند بر اساس بررسی های روان شناسان اجتماعی، افرادی که در دوران کودکی، آزادی مشروط و متعادلی داشته اند، در بزرگسالی دشمن ظلم ها و مخالف ناروایی ها بوده و به اصلاحات بزرگ اجتماعی توفیق یافتهاند.

فرزندسالاری: ازنظر روان شناسی:

در شیوه فرزندسالاری ویژگی های زیر مشاهده می شود.والدین سعی می کنند به تمام خواسته ها و اهداف فرزند خویش بدون چون و چرا جامه عمل بپوشانند،فرزند برای به اجرا درآوردن آرزوها از آزادی عمل کافی برخوردار است.والدین در امر تربیت فرزند یا دچار ضعف شناخت هستند و یا در به کارگیری راهکارهای عملی لازم در این زمینه، از تدبیر و قدرت کافی برخوردار نیستند.فرزند با استفاده از اهرم های شناختی، عاطفی و رفتاری توانسته بر تسلط روانی خویش بر والدین بیفزاید و نقطه نظراتش را بر آنها تحمیل کند..در اداره منزل و تصمیم گیری ها بیش از حدی که شایسته است، به نظرات فرزند توجه می شودهنگام تعارض بین نظرات افراد خانواده، نظرات فرزند چه حق و چه باطل، مقدم است و به اجرا گذاشته می شود.

 ازمنظر دین

آموزه های اسلامی و متون دینی، ما را به رعایت حد میانه و آزادی مشروط در روابط بین اعضای خانواده و از جمله رابطه والدین و فرزند توصیه می کند چرا که در فرهنگ اسلام هرچه در اختیار انسان باشد، حتی فرزندان، امانت الهی اند و خانواده مسؤول حفظ سلامت، رشد و سعادت آنها است..از نظر دین، دوران تربیت به سه دوره تقسیم شده است. پیامبر اسلام(ص) در روایتی می فرماید:« الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین» یعنی « دوران هفت سال اول کودک، دوران سیادت و آقایی اوست، دوران هفت سال دوم، دوران اطاعت و هفت سال سوم، دوران وزارت است..»دوران سیادت» بدین معنا نیست که کودک باید به طور مطلق آزاد باشد و هر کاری که خواست انجام دهد و هیچ محدودیتی نداشته باشد، بلکه به این معناست که در این دوران، کودک تکلیف و مسؤولیت ندارد و اگر از او درخواست کردید که کاری را انجام دهد، نباید مورد مؤاخذه وسؤال قرارگیرد.به همین دلیل اسلام آموزش های رسمی را در هفت سال دوم طرح کرده است.دوران اطاعت» نامیده اند، بدین معنا نیست که والدین می توانند با دیکتاتوری مطلق، همه چیز را بر او تحمیل کنند بلکه باید با برهان با او سخن گفت، چرا که کودک در این دوران وارد مرحله برهان پذیری می شود و استدلال های منطقی والدین و مربیان خود را درک نموده و آزادی اعمال و رفتارش حد و مرز پیدا می کند.بررسی ها نشان می دهد کودکانی که در هفت سال دوم عمر خود، از آزادی های زیاد و بی حساب برخوردار بوده اند، در آینده دچار تندروی و افراط کاری های زیاد شده اند و در دریای مفاسد و انحطاط اخلاقی سقوط کرده اند. به همین جهت است که اسلام این مرحله را دوران اطاعت فرزند نسبت به والدین معرفی کرده. دوران هفت سال سوم که« دوران وزارت» نامیده شده، باید بر اساس تفاهم هرچه بیشتر بین والدین و فرزندان شکل گیرد و انس و صفا و خیرخواهی بر روابط بین آنها حکومت کند زیرا شرایط این دوره به گونه ای نیست که بتوان بر او سختگیری کرد یا به گونه ای رفتار نمود که فرزند احساس محدودیت، استبداد و دیکتاتوری کند که در آن صورت به طغیان و ایستادگی در برابر والدین یا فرار و گریز از خانواده منجر خواهد شد. پس باید به طور معقول و صحیح او را کنترل کرده تا هم به غرور جوانی او لطمه وارد نشود و هم کاملاً آزاد و رها نباشد.درپایان ازاینکه باماهمراه بودیدتشکرمی نماییم موفق وپیروزوسربلندباشید.من الله توفیق 

منابع:خانه وخانواده:

 

18 نظر

  1. مرتضی ازبهبهانمرتضی ازبهبهانsays:

    متن نظر ... خوب بود چقدرمردم اذیت می شدند بزرگترها عقل حسابی نداشتند مخ تعطیل

  2. علی اکبرعلی اکبرsays:

    متن نظر ... من که لذت بردم ممنونم

  3. محمدمهدی کمربندیمحمدمهدی کمربندیsays:

    متن نظر .. لذت بردم خیلی عالی مرسی میرمحترم سایت

  4. دهکردیدهکردیsays:

    متن نظر ... والدین بایدبه روحیات جوانان هم اشناباشند

  5. حیدرازمیبدحیدرازمیبدsays:

    متن نظر ... متشکرم گرفتم

  6. عباس رضاییعباس رضاییsays:

    متن نظر ... خوبه استفاده بردیم رفیق من داشته باش تااخرش باهاتم

  7. حسینعلی یخ شکنحسینعلی یخ شکنsays:

    متن نظر ... والدین برن اموزش

  8. محمدمحمدsays:

    متن نظر ... خیلی ممنون بسیارکامنت خوبی بچه خوبی

  9. مهین امین زادهمهین امین زادهsays:

    متن نظر ... عالیه

  10. ناشناسناشناسsays:

    متن نظر ... خوبه مرسی

  11. میترامیتراsays:

    ... ترس و وحشت بر اعضای خانواده مستولی است و آنان احساس می کنند هیچ شخصیتی ندارند.در نتیجه فرزندان احساس امنیت نمی کنند،وضع آنها همیشه متزلزل است اعضای خانواده هدف انجام کارها را نمی دانند و جرأت نمی کنند دلیل آنها را بپرسندفرزندان ظاهراً در حالت تسلیم و اطاعت از پدر و مادر خویش هستند و به طور خودکار می آموزند که همین روش را در برابر دیگران داشته باشند. در نتیجه به بچه های هم سن یا کوچک تر از خود آزار می رسانند.فرزندان در این خانواده، افرادی متعصب خواهند بود که تحمل اندیشه های مخالف را نخواهند داشت

  12. محمدمحمدsays:

    متن نظر ... عکس وطراحی وجمع بندی مطلب خوبه

  13. مسلممسلمsays:

    متن نظر ... موضوع راخوب انتخاب کرده ای متشکر

  14. ناشناسناشناسsays:

    متن نظر ... پدرسالاری برای خودش دورانی داشته حالاکسی حرمت نگه نمی داره

  15. امیرحافظامیرحافظsays:

    متن نظر ...بسیاری از والدین آن را به شکلی مطرح می‌کنند، این است که می‌گویند «رفتار کودک ما صحیح و درست است، اما بازدرمواقعی با هم دچار مشکل می‌شویم. آیا ما کودک خود را درست تربیت نکرده‌ایم یا کودک ما درست تعلیم ندیده است پاسخی که می‌توان به این سوال داد این است که هیچ‌کدام از دو طرف مقصر نیستند.درواقع وجود مشکل بین کودک و والدین ناشی از ماهیت کودکی است و هر کودکی این‌گونه عمل می‌کند کودکان در حد توان خود یاد می‌گیرند خیلی بامفهوم

  16. المیرا نادریالمیرا نادریsays:

    متن نظر ... بسی دراین اندیشه بودم کم چه می شودپایان استعدادبی انتها

  17. علی اصغر پوریاعلی اصغر پوریاsays:

    متن نظر ... ممنونم اقا

  18. مهتابمهتابsays:

    متن نظر ... چه جالب پسندیدم